در دنیایی سرشار از اعتماد به نفس ، آخرین کتاب آدام گرانت دستور تازه ای برای فروتنی است. «دوباره فکر کن» یک مورد بسیار قدرتمند برای تجدید نظر در آنچه که قبلا می دانیم ارائه می دهد.این فقط یک درس مفید نیست ؛ می تواند یک امر حیاتی باشد.
خوانندگان در بسیاری از استدلال های قانع کننده او نقاط مشترکی پیدا می کنند و همین امر این کتاب را به اثری قابل تامل تبدیل می کند.
اولین موفقیت مایک، زمانی حاصل شد که دستگاه بارکدخوان سریع برای فیلم های دوربین را اختراع کرد و این پدیده چنان اهمیتی در هالیوود داشت که جایزهٔ دستاورد فنی امی و اسکار را برایش به ارمغان آورد. البته این دستگاه در قیاس با ابداع بعدی که شرکت او را مبدل به سریع الرشدترین کمپانی این سیاره کرد، اختراع کوچکی محسوب می شد. دستگاه پرچم دار مایک، خیلی زود توجه عدهٔ زیادی از افراد را جلب کرد و گستره ای از مشتریان وفادار از بیل گیتس گرفته تا کریستینا آگوئیلرا را برای شرکت به ارمغان آورد. اپرا وینفری طی یک اظهارنظر مبالغه آمیز گفته بود: «این ابداع عملا زندگی مرا تغییر داد. نمی توانم بدون آن زندگی کنم». حتی وقتی رئیس جمهور اوباما وارد کاخ سفید شد، حاضر نشد دستگاهش را به «سرویس مخفی» تحویل دهد.
وقتی یک شرکت اینگونه با سر به زمین می خورد، نمی توانیم دلیل واحدی را به عنوان عامل سقوط آن شناسایی کنیم، بنابراین سعی می کنیم آن را با تعابیر انسانی توصیف کنیم: بلک بری نتوانست خود را تطبیق دهد. اما تطبیق با یک محیط متغیر، کاری نیست که از دست کمپانی ساخته باشد - بلکه انسان های شاغل در آن باید در طیف وسیعی از تصمیمات روزمره شان، چنین رویه ای را در پیش بگیرند. مایک به عنوان بنیان گذار، رئیس و مدیرعامل سازمان، مسئول تمامی تصمیمات فنی و تصمیمات مرتبط با محصولات بلک بری بود. هرچند می توان نگرش او را جرقه ای برای شکل گیری تحول گوشی های هوشمند دانست، اما ناتوانی او در بازنگری، باعث مرگ کمپانی شد و عملا ابداعش را نابود کرد. کجای کار اشتباه بود؟
اکثر ما به دانش و تخصص مان افتخار می کنیم و خیلی دوست داریم پای باورها و عقایدمان بمانیم. در یک دنیای باثبات، چنین طرز فکری منطقی خواهد بود و ثبات عقیدهٔ ما عواید قابل توجهی را به همراه خواهد داشت. اما مشکل اینجاست که دنیای ما به سرعت تغییر می کند و باید معادل زمانی که صرف تفکر می کنیم، برای بازنگری و اصلاح تفکرات مان هم وقت بگذاریم.
از اون کتابهای بینظیری هستش که آدم از همون صفحات اولش میگه ای کاش سالها پیش این کتاب رو خونده بودم.
کتابی که بیگمان باید خوانده شود، نه یک بار، بلکه بارها! آدام بهترین است! من کتابهای زیادی از تمام ژانرها مطالعه کردم، شاید تاکنون بیش از 2000 جلد کتاب را خواندهام، اما به جریت میتوانم بگویم این یکی کار 10 کتاب را میکرد! و اما درباره ناشر... نشر نوین از دیزاین و کیفیت چاپ بالاتری برخوردار است، در باب ترجمه هم (در تطبیق با متن اصلی انگلیسی) میتوانم بگویم که نشر نوین با اختلاف دست برتر را دارد؛ بعد از آن ترجمه نشر آریان را توصیه مینمایم و بعد نشر سنگ و قطره و سپس میلکان؛ البته اینها همه از نظر حقیر است. درباره سایر ناشرین نیز متاسفانه اطلاع دقیقی ندارم؛ چه بسا ترجمه آنان بهتر باشد. ارادتمند - محمدرضا جاوید
چه توضیحات خوبی.. دقیقا.. ممنون..
کتاب در زمینه نحوه فکر کردن و عقاید و باورهامون نسبت به دنیای اطرافمون هستش. نویسنده به این مطلب اشاره میکنه که چرا تغییر دادن عقاید و باورهامون سخت هستش و چجوری باید اونارو به چالش بکشیم تا نگاه درستی به رویدادها و رفتار آدما داشته باشیم و اینکه کتاب شامل تحقیق و پژوهشهای زیادی در زمینه نوع فکر کردن هستش. نویسنده میگه برای اینکه نگاه درستی به مسایل داشته باشیم باید مثل یک دانشمند به زندگی نگاه کنیم و همیشه اندیشههای خودمون رو به چالش بکشیم. و در زمانه ای هستیم که سرعت تغییر زندگی خیلی زیاد شده و ما نیاز داریم که عقایدمون رو بازاندیشی کنیم. بنده شخصا قسمتهای اولیه و پایانی کتاب رو بیشتر دوس داشتم و بخشهای میانی کتاب یه جورایی بیشتر تخصصی و سازمانیتر بود و بیشتر به درد رهبران و یا مدیران شرکتها میخورد. با اینکه میشه از همین نکات هم در زندگی شخصی بهره برد. و اینکه بنده نشر میلکان رو مطالعه نمودم. ایراد ترجمی نمیتونم بگیرم و تخصصی در این زمینه ندارم ولی احساس میکنم امکانش بود که اندکی هم روانتر ترجمه بشه. و اینکه خوندن این کتاب نیاز به تفکر و حوصله داره. در مجموع کتاب خوب و مفیدی بود.
خوندن این کتاب برای جامعه ایران که تو هر زمینه ای خودشون رو متخصص میدونن،واجبه
نشر نوین توسعه👌
کتابی عالی در زمینهی تغییر افکار .ترجمه ای روان 👌
کدوم ترجمه؟
کدوم ترجمه؟
نشر نوین توسعه ترجمه بسیار روانی داره