1. خانه
  2. /
  3. کتاب زمانی برای معجزه

کتاب زمانی برای معجزه

نویسنده: آن-لور بوندو
پیشنهاد ویژه
3.1 از 1 رأی

کتاب زمانی برای معجزه

A Time of Miracles
انتشارات: پیدایش
٪25
125000
93750
معرفی کتاب زمانی برای معجزه
کتاب «زمانی برای معجزه» رمانی نوشته «آن-لور بوندو» است که اولین بار در سال 2009 انتشار یافت. همزمان با این که «گلوریا» و پسری هفت ساله به نام «کمیل» از جمهوری گرجستان می گریزند تا از ناآرامی ها و نبردها در طول فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در امان بمانند، «گلوریا» سعی می کند پسرک را با داستان هایی از گذشته آرام کند. «گلوریا» می گوید او «کمیل» را از یک سانحه قطار در نزدیکی باغ خانواده اش نجات داد، پس از این که مادر پسرک که به شدت آسیب دیده بود، «با چشمانش به من التماس کرد، و فهمیدم که چه از من می خواست.» «گلوریا» می گوید نام واقعی پسرک، «بلیز فورچن» است و در فرانسه به دنیا آمده، جایی که مقصد سفر کنونی آن ها است. این دو شخصیت، سفری خطرناک و پنج ساله را در قلمروهایی جنگ زده به سوی غرب از سر می گذرانند و با گروهی به یاد ماندنی از پناهجویانی مواجه می شوند که هر کدام، داستان های تأثیرگذار مختص به خودش را در سینه دارد.
درباره آن-لور بوندو
درباره آن-لور بوندو
«آن-لور بوندو» (Anne-Laure Bondoux) در سال 1971 در حومه پاریس به دنیا آمد. او هنگامی که در رشته ادبیات مدرن تحصیل می کرد، کارگاه های نویسندگی را برای کودکان دارای مشکل یادگیری راه اندازی کرد.
ویژگی های کتاب زمانی برای معجزه
  • برنده جایزه Batchelder سال 2011
  • نامزد جایزه ادبیات جوانان آلمان سال 2012
  • برنده جایزه کتاب کودک و نوجوان کاتولیک سال 2012
نکوداشت های کتاب زمانی برای معجزه

صدای «گلوریا» تا مدت ها در ذهن می ماند.

Publishers Weekly

ادای احترامی به عشق مادرانه و قدرت داستان ها در میانه آشوب های سیاسی معاصر.

Kirkus Reviews

داستانی استثنایی.

School Library Journal
قسمت هایی از کتاب زمانی برای معجزه

ده سال داشتم، با قلبی شکسته و پاهایی خونین و شکمی خالی. دوباره همراه «گلوریا» و با ساک ابزارمان، در جاده های بی انتها به سوی ناکجاآباد می رفتم. ما پناهنده هایی بدون پناه بودیم و دیگر واقعا فکر می کردم که ناامیدی گرفته ام.

آه کشیدم. برف، شلوارم را تا زانو خیس کرده بود و تمام تنم درد می کرد. بیشتر از یک میلیون کیلومتر راه رفته بودیم. دانشمندانی که در «سوماسولا» بودند، به ما دستور دادند از آنجا که جزء «مناطق پرخطر» تعیین شده بود، برویم. «گلوریا» در ساکش چه چیزی داشت که حالم را بهتر می کرد؟ دلم می خواست بدانم.

دستکش هایش را درآورد، برای اولین بار جلوی من جعبه را باز کرد. با وجود حال خرابم، کنجکاوی باعث شد جلو بروم. «گلوریا» گفت: «می دونستم یه روزی به این نیاز پیدا می کنیم و الان اون روز رسیده.» اول چیزی جز یک دسته کاغذ ندیدم. اما بعد «گلوریا» کاغذها را تا کرد و من با چشم های گشاد به چیزی که زیرشان بود، خیره شدم.

نظر کاربران در مورد "کتاب زمانی برای معجزه"
1 نظر تا این لحظه ثبت شده است

واقعا عالی بود👌🏻بهتون پیشنهاد میکنم اگر تاحالا نخوندید این کتابو حتما امتحان کنید

1403/07/12 | توسطناشناس - کاربر سایت
0
|