آنچه این کتاب درسی را از کتاب های مشابه متمایز می کند وضوحی است که تا حدی زیادی به یمن نحوه ی سامان دهی مضامین ارائه شده به حاصل آمده است. نویسندگان به جای آنکه به شیوه ی بی روح سایر کتاب های درسی، جداجدا به هر یک از جنبه های مختلف تفکر انتقادی و کاربرد آن ها بپردازند، این مفاهیم و مباحث را به روانی پرورانده و قدم به قدم پیش برده اند. به واسطه ی چنین رویکردی، جنبه های مختلف تفکر دقیق نقادانه به تدریج پیش چشم خواننده کنار هم قرار می گیرد تا او بتواند در طی این مسیر مهارت های تفکر انتقادی را در خود بپروراند.
اینکه نویسندگان موفق شده اند مبانی تفکر انتقادی را به زبانی ساده شرح دهند و در عین حال معیارهای سختگیرانه و ظرافت های فلسفی را نیز پیش چشم داشته باشند دستاورد بزرگی است که من در کتاب های دیگر سراغ ندارم... این کتاب نه تنها شرحی عالی و جامع از مباحث اصلی و پایه ای تفکر انتقادی به دست داده، بلکه به مقوله های مرتبطی چون نقادی رسانه های ارتباط جمعی، نگارش و ارزیابی مقالات استدلالی، و تناقض نماها و معماهای فلسفی نیز پرداخته است.
از آنجا که هر حکم ادعایی را مطرح می کند که ممکن است صادق یا کاذب باشد ، می توانیم هر حکم را با طرح این پرسش که آیا صادق است یا کاذب ارزیابی کنیم . آیا آلن واقعا ناراحت است ؟ آیا آنیا واقعا تصادف کرده ؟ می توانیم صدق یا کذب هر حکم را به صورت مجزا و مستقل از آنکه بخشی از یک استدلال ( یا یک داستان ، با فهرست یا چیزهایی از این دست ) است ارزیابی کنیم . هر حکم فارغ از اینکه بخشی از یک استدلال است یا نه ، باید معیار از خاصی را برآورده کند : صدق . صدق با کذب این حکم که آلن ناراحت است ، ارتباطی به اینکه این حکم بخشی از یک استدلال است یا نه ندارد . برای تشخیص صدق یا کذب احکام ، ما خود حکم را بررسی می کنیم و در پی شواهدی مستقیم هستیم که نشان دهند حکم صادق است یا کاذب . با این حال اغلب بدون وجود شواهد بیشتر ، تشخیص قاطع اینکه حکم منفردی صادق است یا کاذب ممکن است دشوار یا ناممکن باشد . به همین دلیل است که استدلال ها را می سازیم . هنگامی که صدق یا کذب حکمی مستقیما آشکار نباشد ، استدلالها به ما کمک می کنند این موضوع را ارزیابی کنیم و به همین دلیل است که باید یاد بگیریم علاوه بر ارزیابی احکام مطرح شده در استدلال ، کل مسیر استدلال را ارزیابی کنیم . ارزیابی استدلالها از ارزیابی احکام منفرد پیچیده تر است.