نمایشنامه جوزف: با گذشت هفتاد سال از پایان جنگ جهانی دوم، هنوز هم خاطرات آن سالها به ویژه برای بازماندگان یکی از بزرگترین جنگ های قرن بیستم دردآور است. یکی از وقایعی که در این جنگ اتفاق افتاد، بمباران شهر صنعتی “درسدن“، در ماههای پایانی جنگ جهانی دوم بود.
در فاصلۀ روزهای سیزدهم تا پانزدهم فوریۀ سال ۱۹۴۵، بمب افکن های ارتش بریتانیا و ایالات متحدۀ آمریکا، چند نوبت، چندین هزار تن بمب انفجاری و آتش زا را بر فراز این شهر فروریختند. در این عملیات که به نابودی این شهر منجر شد، بیش از هزار بمب افکن، در مجموع ۴۰۰۰ تن بمب بر سر این شهر و ساکنان آن رها کردند.
نورا در زمان این بمباران سیزده سال بیشتر نداشت و به همراه والدین و دو برادرش در زمان این بمباران در شهر درسدن زندگی می کرد.یکی از بازماندگان آن بمباران شهر درسدن نورا می باشد. که به صورت عجیبی زنده مانده اند.
نورای هشتاد و سه ساله در مورد این بمباران ها می¬گوید: بمب ها با صدای زیادی بی وقفه فرو می افتادند. هر بار که تکه ای ذغال سنگ یا یک سیب زمینی بر زمین می افتاد، این صدا در سرم تکرار می شد. در آن زمان، این صداها برای ما عادت آشنایی شده بود.
کتاب جوزف