رمانی که ماجرای یک آشفتگی، فقدان و از دست دادن بزرگ را به تصویر می کشد، غم و اندوهی که جان را فرامی گیرد اما در دل خود امید و التیام را به دنبال می آورد. جیسون و همسر او بزرگ ترین عشق زندگی خود را تنها در چشم به هم زدنی از دست می دهند و با مرگ کودکشان به دوره ای جانکاه از زندگی شان پای می گذارند که تنها با قدرت عشق، پذیرفتن، شجاعت و دگرگونی قابل پیمودن است و عبور از هر لحظه ی آن دنیایی دیگر را پیش روی انسان قرار می دهد. در این کتاب از داستان یک دگردیسی می خوانیم، از قطعیت مرگ و حضور زندگی، از اتفاقاتی که ممکن است هیچ گاه به وقوع نپیوندند و از واقعیت هایی که زندگی را تشکیل می دهند.
کتاب دوباره ستاره ها را دیدیم