"فکر این که آدمها هیچ نقشی در انتخاب پدر و مادر و محل زندگیشون ندارند آزارم می داد. بعضی وقتها به پرنده ها فکر میکردم که آزاد هستند مخصوصا عقاب که تو ارتفاع بالا پرواز می کنه و فاصله زیادی با آدمها داره. فاصله داشتن آدمها بعضی وقتها نعمته چون اونها به آزاررسونی هم عادت دارند. واسه همین حسرت عقاب رو می خورم که هیچ کس به زندگیش سرک نمی کشه و صفتهای سخیف بهش نمی چسبونه. عاشق پرواز و تنهاییشم و این که از هیچ کس فرمون نمی گیره."