کتاب «عیسی مسیح و اسطورهشناسی» اثر رودلف کارل بولتمان که در سال 1958 منتشر شد، به تلاقی الهیات مسیحی و فلسفه اگزیستانسیالیستی مدرن می پردازد و رویکرد تفسیری نوینی به عهد جدید ارائه می دهد. یکی از موضوعات محوری آثار بولتمان، مفهوم اسطوره زدایی است. به عقیدۀ نویسنده عهد جدید در یک جهان بینی اسطوره ای و سنتی حفظ شده است که برای خوانندگان مدرن امروزی، بیگانه و غیرقابل ارتباطگیری است. او معتقد است که عناصر اساطیری عهد جدید، مانند معجزات و حوادث ماوراء طبیعی، با درک و دریافت انسان امروزی از جهان ناسازگار هستند. برای انتقال پیام مسیح به مخاطبان معاصر، باید از عناصر اساطیری آن برداشته شود و به صورت وجودی تفسیر شود. این فرآیند شامل تفسیر مجدد جنبه های ماوراء طبیعی عهد جدید به گونه ای است که با پرسش ها و دغدغه های وجودی انسان مدرن همسو باشد. رویکرد اگزیستانسیالیستی بولتمان به شدت تحت تأثیر فلسفه مارتین هایدگر است. به عقیدۀ او پیام اصلی عهد جدید در مورد رویدادهای تاریخی یا رویدادهای ماوراء طبیعی ذکر شده در آن نیست، بلکه در مورد واقعیت وجودی انسان ها است. به عقیده بولتمان، عهد جدید باید به عنوان فراخوانی به وجود اصیل درک شود، جایی که افراد با مسئله وجود خود مواجه می شوند و در مواجهه با پرسش های نهایی زندگی، انتخاب های معناداری می کنند. بولتمان در «عیسی مسیح و اسطورهشناسی» بر آموزههای وجودی عیسی تأکید میکند. وی استدلال می کند که پیام عیسی در مورد پادشاهی خدا در یک رویداد آخرالزمانی آینده نیست، بلکه در مورد یک واقعیت کنونی است که افراد را به شیوه ای جدید از وجود داشتن و زندگی کردن فرا می خواند. این تفسیر تمرکز را از تفاسیر معاد شناختی به تأثیر کنونی تعالیم عیسی بر وجود شخصی و زندگی روزمره تغییر می دهد. در نهایت، قابل ذکر است که روش بولتمان در نوشتار این کتاب هم تاریخی است و هم فلسفی. به واقع، او از روشهای تاریخی-انتقادی برای تحلیل متون عهد جدید استفاده میکند و به دنبال کشف معنای اصلی آنها در بافت تاریخی آنهاست. در عین حال، او این متون را از دریچه فلسفه اگزیستانسیالیستی تفسیر می کند که هدفش آشکار کردن ارتباط این متن با دغدغه های وجودی جهان معاصر است.
کتاب مسیح و اساطیر