خیام با به تصویر کشیدن و نشان دادن چهره کریمانه و توبه پذیر خداوند، گویا به داد مردم می رسد. او می گوید که انسان ها بشر هستند، از دو جوهر متضاد شیطانی و رحمانی پدید آمده اند و مردم گرفتار چندگانگی و جامعه اسیر افراط و تفریط سیاسی و دینی باید این را بفهمند، او با زبان شعر سکر آور خود، هوایی تازه و راهی نو و امیدی روشن در مردم برمی انگیزد؛ راهی که فقیهان ظاهربین، در سایه حکومت های خودکامه بر مردم بسته بودند، «خیام درواقع نمودار یگانگی ظاهر و باطن، حقیقت و مجاز، ایمان و کفر و همه دوگانگی های ازلی و ابدی روان انسان است و چنین شخصیتی که در وجود او همه تضادها به وحدت رسیده است، بیش از تمام عارفان رسمی، عارفان را نمایندگی تواند کرد.»