بنگر چگونه آنجا که از حد چاره اندیشی انسان بیرون است، طبیعت و آفرینش خود دست به کار شده، و نیز در هر موردی برای آدمی مجال کار و حرکت باقی گذاشته که البته به سود و مصلحت او است، زیرا اگر همه نیازها را آفرینش، برآورده می کرد و جایی برای کار و فعالیت آدمی باقی نمی ماند، زمین از بسیاری طغیان و سرکشی و گناه انسان تحمل خویش را از کف می داد و مردم آلوده کارها و اعمالی می شدند که نابودی شان را در پی می داشت. اگر تمام احتیاجات مردم داده می شد، زندگی شان به گوارایی و خوشی نمی گذشت و در آن لذتی نمی یافتند. نمی بینی اگر کسی بر گروهی وارد شود و مدتی نزد آنان بماند و در این مدت تمام نیازهای او از قبیل خوردنی و نوشیدنی و خدمت کار مهیا باشد، بالاخره از بی کاری و آسودگی زیاد به ستوه می آید و با خود کلنجار می رود که باید به چیزی مشغول شود. چنین کسی اگر در طول حیاتش به کاری محتاج نشود، چه خواهد کرد؟ تدبیر درست در اشیایی که برای انسان آفریده شده همین بوده که در آنها جایی برای کار و تلاش آدمی در نظر گرفته شود تا از بی کاری و بطالت در رنج نیفتد و به اموری نپردازد که یا دست نایافتنی اند، یا هیچ خیری در رسیدن به آنها نیست.
فوق العاده ست ! این کتاب باید خونده شه و حکمت علمای اصیل اسلام فهم بشه نه اونایی.