اخبار را نگاه می کنم. یوگسلاوی، انتخابات عمومی، متارکه زوج ها در خاندان سلطنتی، اخباری که زنده نماند ببیند. دیگر نه فقط زندگی او، معنایش و حاصل جمعش، که زندگی خودم هم از دید رسم خارج شده است. وقتی سه بچه ام از مدرسه برمی گردند فریادهایشان در خانه پژواکی خالی دارد و احساس می کنم آنچه به آنها می دهم همان چیزهایی است که هر غریبه ای می توانست به آن ها بدهد. آشامیدنی، مراقبت، قصه وقت خواب...