اسم من “گودون” است. من یک برادر کوچک دارم: گاستون. یک روز روپوش نقاشی ام را پوشیدم، دستکش های آشپزخانه مامان را دستم کردم، گوشی ضبط صوت اتاق پذیرایی را توی گوشم گذاشتم و یک کلاه دکتری هم درست کردم و روی سرم گذاشتم. گاستون با تعجب پرسید: “تو مریضی؟” او هیچی نمی فهمد. نمی فهمد که دکتر گودون رو به روی او ایستاده!
خیلی قصههای قشنگی داره، هم طنز هست و هم تصویر سازی قشنگی داره