محمد چرمشیر، نمایشنامه نویس، دراماتورژ و مدرس دانشگاه، متولد ۱۳۳۹ در تهران است. چرم شیر، بیش از پنجاه نمایشنامه یچاپ شده دارد و تعداد زیادی نمایشنامه منتشر نشده.
نمایشنامه های محمد چرمشیر، به زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و …ترجمه شده است و آثارش علاوه بر ایران، در انگلستان، آمریکا، آلمان، فرانسه، هند، ایتالیا و بنگلادش به اجرا رفته است.مرد: همین آخری راستش اینه که تقصیر همین زنی شد که این جا می گه ا ا ا ا. چه زنی؟ از این زن ها که بیخودی اکتیون اصلا این طوری فرض کن. من واسّاده م این کنار، نفر سوّم از سمت چپ. این جا ضبط وپخشه. این جا یه پسره واسّاده. این جام یه دختره و من. این زنه م که می گم، واسّاده این جا پشت سر من. یه هو کیک رو می آرن. همه سرشون می چرخه سمت کیک. روانا چی می شه؟ صداها می آد پایین. فقط کی داره به کارش ادامه می ده؟ من. همین جاست که زنه متوجه کیک می شه. قاعدتا فکر می کنه همین حالا باید یه «اکت» کنه. «اکت» ش چیه؟ هجوم می بره سمت کیک. از اون ور که راه نداره بره. اون جا یه عالمه مبل و یه میز بزرگه. پس از کجا باید «اکت» ش رو شروع کنه؟ از بین من و اون دختره. حالا از این جا به بعد دوتا اتفاق می افته. اوّلیش این که منو می زنه کنار. من این جوری کج می شم. یعنی به اندازه ی دو نفر از ضبط وپخش دور می شم. وقتی من دور بشم یعنی صدامم دور می شه. دوّمیش این که، زنیکه چون اندازه ی «فیل» ه، می آد جلوی صدا رو می گیره. باور کن جلوی صدا رو گرفت. فکر کن این دست من صداست، این دستم هم همون زنیکه. هی این موج می آد، شپلق می خوره به زنیکه. هی می آد، هی شپلق می خوره به این زنیکه... «دکتر ماریو» بازی کرده ی؟ عین همون. کم کم این موج بی جون می شه. باز بی جون تر می شه. آخرش انقده بی جون می شه که Game over می شه. صدای بیچاره ی من Game over شده. سرکوب شده. رفته غاز می چرونه. زن را می نگرد که هنوز خیره به اوست.
در اوایل قرن بیستم و در اغلب کشورهای اروپایی، تمایزی میان نمایش های ساده و خیابانی با آثار جدی تر به وجود آمد.