می شد فقط یک سنگ باشم من / سنگ سیاه کوچک غمگین / در پشت کوهی آن سر دنیا / در جای دوری، دورتر از چین / می شد فقط یک ذره گل باشم / چسبیده زیر کفش مردی پیر / در روستایی در همین نزدیک / یا زیر سنگی خسته در پامیر / می شد فقط یک خرس باشم من / یک خرس در قطب سراسر یخ / یا نه هزاران بار کوچک تر / یک تکه باشم، تکه ای از نخ