نوشتن با قیچی سه حال و هوا را از سر گذرانده است:
1. دریافتن موسیقی قیچی که طی آن تیزگوش فرا دادن ضروری بود.
2. آنگاه ساختارش که خانه ی قیچی در دنیاست.
3. واپسین کار شایسته، حکایتی ظریف تافته و بافته شود.
هرچند فکری در آغاز کوچک بنماید، دقت و مراقبه ای بیشتر برای پروراندن آن می طلب. مثل ساعت ساز یا جواهرپرداز به کار میدانی قیچی ها پرداختیم تا مبادا خطایی کوچک یافته هامان را زخم بزند. با این آرزو که حکایت قیچی در جان خواننده خانه کند و او را نیز به آفرینش در خیال و ساخت و ساز دنیاهایی دیگر فرابخواند.