بیگانه ای که تمام دنیایت می شود...
او می آید با نگاهی که هزاران حرف را در خود نهفته دارد، با لبخندی که وجودت را ذوب می کند و با کلامی که ذره ذره روحت را در خود می کشد... او می آید و قلبت را به تپش وا می دارد و لحظه هایت را از آن خود می کند و تو را با دنیا غریبه می گرداند در حالی که تو بی اختیار آشنا می پنداری اش و بیگانه ای تمام دنیایت می شود...
کتاب عاشق که شدی...