1. خانه
  2. /
  3. کتاب با چشمانی باز

کتاب با چشمانی باز

3.3 از 1 رأی

کتاب با چشمانی باز

With eyes open
٪15
43000
36550
معرفی کتاب با چشمانی باز
کتاب «با چشمانی باز» نوشته "سید محمد سادات اخوی" توسط انتشارات "به نشر" منتشر شده است. موضوع اصلی این کتاب نقش فضای مجازی در مختصات ذهنیات انشانهای قرن حاضر است. این کتاب از منظری جدید به تاثیرات فضای مجازی میپردازد که میتواند برای خوانندگان جدید و جذاب و در عین حال آموزنده باشد. در این کتاب مجموعه‌ای از خاطرات و تجربیاتی را که در جریان زیارت حرم مطهر رضوی در طول زندگی خود دیده یا از دیگران شنیده، نوشته است و سعی کرده به انواع محرومیت‌های فارغ از موضوع فقر مالی بپردازد؛ محرومیت‌هایی مانند محرومیت در وجدان، مسائل روحی و عاطفی، انصاف، عطوفت، وفاداری و... .
این اثر یک رمان امروزی است و در آن شخصیت اصلی داستان و همراهش در عین تضاد سختی که در راه پیش می‌آید به عزم گره‌گشایی از کار و دل، هم‌زمان با شیوع ویروس کرونا از تهران، راهی مشهدالرضا (ع) می‌شود، در طول مسیر یکی از دوستانش نیز با او همراه می‌شود، در جریان این سفر، حوادثی رخ می‌دهد که به حضرت رضا (ع) پیوند می‌خورد.
درباره سید محمد سادات اخوی
درباره سید محمد سادات اخوی
سید محمد سادات اخوی (١٣٥٢ ه. ش) از شاعران و نویسندگان معاصر ایرانی است. سید محمد سادات اخوی در شهریور ماه ١٣٥٢ شمسی در تهران به دنیا آمد. وی از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.سید محمد اخوی فرزند سید محمدرضا سادات اخوی از عالمان دینی تهران و یزد است. مسئولیت دفتر ادبیات بچه‌های مسجد (حوزه هنری)، مدیریت امور ادبی و معاونت هنری (سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران)، مدیریت شورای نویسندگان پخش رادیو فرهنگ (صدا و سیما)، طراحی، مشاوره و اجرای بیش از ٦٥ پروژه فاخر فرهنگی و پیشینه ٢١ سال نویسندگی و ١٧ سال «کارشناس-مجری» و برنامه‌سازی هم‌زمان در صدا و سیما در کارنامه فعالیت‌های اجرایی و مدیریتی ایشان به چشم می‌خورد.
این شاعر و نویسنده در چندین جشنواره ادبی-هنری برگزار شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و... برگزیده شده است.
قسمت هایی از کتاب با چشمانی باز

به همین دلیل هم همه دوست داشته شدن ها را به هوای «عشق» ترک می کنند. چون می دانند که عشق، همه چیزش فراتر از تعریف است. تفاوت آنان با آدم های گوناگون خواه این است که فقط با «یک» عاشق طرف اند و دوگانگی و چندگانگی را دوست ندارند. عشق، هم ناگهانی می رسد هم (با اینکه همه چیزش شبیه دوست داشتن است) اما - لعنتی! - در ذات خودش، هزار جور گوناگونی پنهان دارد و عاشق و معشوق، هرگز از «تکرار» هم خسته نخواهند شد. گوناگونی های پنهان عشق - تک تکشان برای اینکه به خاطرشان بمیری، کافی اند! عاشق و معشوق، شبیه دیگران اند ... اما نمی دانند عشق چه جور کیمیاگری می کند که دوتایشان برای هم می میرند با اینکه تغییر عجیب وغریبی (جز تفاوت های رایج مردان و زنان)، در هم نمی بینند. اکسیر عشق، یک جور عجیب است. دارو نیست که کسی بخورد و تغییری در بیرون و درونش احساس کند. اکسیر عشق، شبیه «طعم و بوی خوش»، به مشام کسی می رسد که دلش را برای میزبانی آن آماده کرده باشد. طوری پاک شده باشد که همه زیبایی های گسترده عالم در دلش جای «خانه سازی» داشته باشند. توصیف عاطفه و مهر، ساده است اما «عشق» را نمی شود توصیف کرد. مهر را «احساس» می کنند اما عشق را «می نوشند»! ... و کسی که سرتاپایش پر از مهر و عاطفه است. شاید هرگز عاشق نشود اما عاشقی درست از جایی شروع می شود که «قالب» حالا و امروزت پر از مهر شده باشد و تا عاشق شوی، به قالب بزرگ تری (که در تو پنهان بوده) پی می بری. چنان به شعف می آیی که دیگر در خودت هم نمی گنجی. هزار بار با خودت نشسته ای و داروهای منگ کننده ات را مرور کرده ای.

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب با چشمانی باز" ثبت می‌کند