سرگذشت واقعی آدمهایی را که روزگاری به دنیا آمده و در پیرامونشان ماجراهایی به وقوع پیوسته و آنگاه پس از گذشت زمان چون سایهای در کوچه پس کوچههای تنگ و پیچ در پیچ سالیانی دور گم شده و از یاد و خاطرهها رفتهاند. از یاد رفتگانی که در پس غباری از فراموشی محو و ناپدید شده و شاید گاه خاطرهای بسیار ناچیز و کوچک و یا تصویری مبهم وخاک گرفته از آنان در حافظه و یاد پیری سالخورده در گوشهای از این سرزمین و جایی بسیار دور که هیچکس را راهی به آنسو نیست مانده باشد. گاهی دلم میگیرد به خاطر همه آنهایی که دیگر در خاطر کسی نیستند انگار که هرگز به دنیا نیامدهاند.
کتاب میخ های تابوت تو را من می کوبم