پیش از کشتی مروارید سیاه، جک اسپارو تنها مسافری قاچاقی بود ...بارنکل کشتی کاپیتان جک اسپارو، و خدمه ی تزلزل ناپذیرش اکنون گرفتار افسونی شوم شده اند. هنگام سفر در جستجوی شمشیر افسانه ای کورتکس، هیولایی دریایی به بارنکل حمله می کند و پس از آن خدمه ی کشتی با آوازی اسرار آمیز مسحور می شوند و هریک از آنها تلاش می کنند تا بارنکل را از مسیرش منحرف کنند. به نظر می رسد که فقط جک تحت تاثیر آواز عجیب قرار نمی گیرد. اما آیا می تواند همزمان هم خود و خدمه اش را مهار کند و هم نیروی سحر آمیزی را که آنها را افسون کرده شکست دهد؟
کتاب دزدان دریایی کارائیب(جلد اول)