غیر ممکن است بتوانید این کتاب را زمین بگذارید.
کتابی ضروری برای طرفداران حماسه های فانتزی و قصه های پریان.
«الینا» دست آزادش را در فضای خالی بین شان بالا آورد. جادوی خام درونش در هیبت آتش و آب بین انگشتانش رقصید، بعد پیچ و تاب خورد و به یخ بدل شد. هر چند، جادویش مثل جادوی پدرش چاهی بی انتها از قدرت نبود و در قیاس با آن، چشمه ای ناچیز به حساب می آمد که از مادر به ارث برده بود. الینا تکرار کرد: ما نمی تونیم توی این جنگ پیروز بشیم. چهره ی گوین در نور جادوی خاموش روشن شد و ادامه داد: اما می تونیم شکست رو یه کم به عقب بیندازیم. ظرف یکی دو ساعت می تونم از دره رد بشم. بعد انگشتانش را مشت و جادو را خاموش کرد و...
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
میو میو