چیزی درون تاریکی منتظر بود. موجودی باستانی و بی رحم در سایه ها می خرامید و ذهنش را زیر تازیانه گرفته بود. موجودی که به جهان او تعلق نداشت و به این دنیا آورده شده بود تا وجودش را با سرمای باستای خود پر کند. در اطراف ذهنش هنوز حصاری وجود داشت که به موجود اجازه ی ورود نمی داد، اما هربار که او به حصار نزدیک می شد یا قدرتش را بر آن می آموزد، حصار ضعیف تر می شد. دیگر نمی توانست نام خودش را به یاد بیاورد و...
اگر همیشه با دیده ی شک و تردید به رمان های عاشقانه و طرفداران آن نگریسته اید و علت محبوب بودن این ژانر، کنجکاوی تان را برانگیخته است، با این مقاله همراه شوید
اسپویل جلد سوم: سلینا بعد از ماجراها و اتفاقاتی که با روان در وندولین داشت، به ارلیا بازمیگردد. حالا در همه جهان با نام ایلین اشریور گلتینیوس، ملکهی ترسن شناخته میشود. او به ریفت هولد میرود یا گردنبند اورینث را از اروبین همل باز پس گیرد. کتابی سراسر هیجان... فضای ریفت هولد که داستان در اونرخ میده رو خیلی دوست داشتم. شخصیتهای جدید وارد روند داستان میشه و شخصیتهای قبلی تکامل میابند. و اخر این جلد هم اتفاقی میفته که پر از هیجانه. این جلد، جلد مورد علاقمه. کیال یکم رفتارهاش اوایل کتاب منطقی نبود بنظرم ولی اخرش از جونش مایه میذاره. و دوریان که در چنگال یک شاهزادهی والگ اسیر شده، در حال مبارزه با شیطانی است که میخواهد وجودش را تسخیر کند. کشمکشهای والگ و دوریان هم قابل توجهه. رمنس این جلد کمتر از جلدهای قبل بود. خیلی دوستش دارم. کلا عاشق قلم جیماسم. تو این جلد مرگهای مهمی اتفاق میفته. شخصیتهای مهمی کشته میشن. ترجمه اقای اردشیری هم که واقعا عالیه...
فوق العاده اس حتما بخونیدششششش
زبانم دربرابر جذابیت این فانتزی قاصره
سلام ببخشید یه سوال دارم آخرش سلینا با وست فال میمونه یا بلاخره میره با دوریان؟
در جواب سوال پایین باید بگم که هیچ کدوم جفت واقعی خودش رو پیدا میکنم
بهترین رمان عاشقانه جهان
سلام ببخشید آخرش دوریان و سلینا به هم میرسن؟
نه سلینا با شاهزاده مو نقره ای ازدواج میکنه