کتاب حاضر، مجموعهای از داستانهای فارسی است که با زبانی ساده و روان نگاشته شدهاند. «شاید مردی زیر درختی در بیابانی خفته باشد»، «کلوخ»، «عبور از رودخانه»، «سواری»، «اهل اینجا نبود»، «فرشته»، «پیردار»، «جدا از هم بنشینید»، «قربانی»، «چوپان پیر»، «پشیمانی»، «فاصله»، «پنجره روبهرو»، «غافلگیری»، «آذر» عنوانهای برخی از داستانهای این کتاب هستند. در داستان «پشیمانی» میخوانیم:« مرد میایستد روبهروی ساعت شمالی برج وسط میدان. ساعت ده دقیقه به سه است و مرد خوشحال است که بهموقع سر قرار آمده است».
کتاب گلا