صدای بازیگران: سیگار کشیدن، سیگار نکشیدن، قسمت دوم: ترانه های درخواستی! (در سایه روشن، حضور مردان و زنانی در انتهای صحنه، که یک میهمانی را تجسم می بخشند. جلوی صحنه، پسر جوان روی مبلی نشسته و با لپ تاپش مشغول است. هر از چند گاهی صدای موسیقی از لپ تاپ شنیده می شود و سپس با فشار دکمه ای موسیقی قطع می شود. پسر جوان اندکی عصبی است و پیداست در جستجوی موسیقی خاصی است. از جمع زنان و مردان انتهای صحنه، زنی قهقهه می زند و سپس جیغ زنان از آن ها جدا می شود.) زن: (میان خنده و خواهش) نه… نه… غلط کردم… تو رو خدا… (جیغ می زند) نه… نریزیا!… احمق بی شعور! (در حالی که جلوی لباسش خیس شده روی مبلی روبه روی پسر جوان می نشیند) زن: خیلی بی ظرفیتی الاغ! من روت آب ریختم، اون وقت تو… یه دستمال کاغذی این جا بود… پسر جوان: من یه دستمال دارم، تمیزه، استفاده نشده س… زن: می شه لطف کنین؟ پسر جوان: (دستمال را به زن می دهد) البته من جای شما بودم این کارو نمی کردم… زن: مگه نگفتی استفاده نشده س؟ پسر جوان: باعث می شه لکه پخش بشه… زن: یعنی بذارم همین جوری آب ازم بچکه؟ پسر جوان: اگه آب بود اشکالی نداشت… ولی به نظر می آد نوشابه س… فانتاس؟ زن: قاطی هم داره… پسرجوان: همون قاطیش کارو خراب کرده… اجازه می دین؟ (دستمال را از زن می گیرد و می خواهد آن را روی لکه قرار دهد…) زن: هی جونیور! استاپ ننه جون، استاپ! پسر: (می ماند) بله؟ زن: تو هم خوب بلدیا مموش! به قیافه ت نمی آد… پسر جوان: (متوجه نشده) ببخشین؟ زن: بده من اون سرجاهازی دزدمونارو… خودم یه خاکی تو سرم می ریزم… (دستمال را از پسر جوان می گیرد و دوباره روی قسمت لک شده ی پیراهنش می گذارد. سپس رو به بیرون) خیلی بی جنبه ای به خدا… من گه بخورم دیگه با توی عوضی شوخی کنم… (آرام تر، گویی با خود) دیروز از سرخه بازار خریدمش، پولش جهنم، خیلی مموش بود…