با همهی نقدهای درست و اساسی که به شوروی و دیگر حکومتهایی که خودشان را سوسیالیستی خواندهاند، وارد است، نمیتوان دستاوردهای عظیمشان در تغییر مناسبات قدرت و سرمایه در جهان را نادیده گرفت. انقلاب 1917 روسیه، در هزارههای گذشتهی تاریخ بشر هیچ نمونهای ندارد چون که هیچ انقلاب و جنبشی به این حد بزرگ، فراگیر و برهمزنندهی مناسبات قدرت در تمام سطوحش نبوده است. مگر نه اینکه صدها سال است که تمام قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی در دست طبقات بالادست است و هیچگاه اجازه ندادهاند برابری ممکن شود و فرودستان جایگاهی در ساختار ادراهی جوامع داشته باشند. به همین دلیل است که باید انقلاب اکتبر را به شدت جدی گرفت و در مقام جنبشی که بهواقع به زیر میز بازی زده است، خوب نگریست و برای امروز و فردا از آن بهره برد. کتاب «جهانی برای ساختن: سوسیالیسم قرن بیستویکم» در ادامهی پژوهشهای مارتا هارنکر، روشنفکر مارکسیست شیلیایی، پیرامون جنبشهای سوسیالیستی قرن اخیر انجام شده و دست بر روی یکی از نکات مهم و اساسی سوسیالیسم در تمام جهان گذاشته است: باید شکستهای جنبشهای چپ در سرتاسر جهان را پذیرفت و با استفاده از راهبردهای درست و موفقیتهایشان، به سوی دستیابی به سوسیالیسم، یعنی برابری و آزادی حرکت کرد. هارنکر در این کتاب جنبشهای چپ آمریکای لاتین را پیش کشیده و نشان میدهد که آنها چگونه تجربههای شکست و پیروزی شوروی و دیگران را در قرن بیستم پیش روی خودشان گذاشته و درحال ترسیم چشماندازی روشن از جهان سوسیالیستی مطلوب هستند. نویسندهی جهانی برای ساختن هم خوب میداند که در هجمهی ویرانگر سرمایهداری، سوسیالیسم بسیار دور و دستنیافتنیست، اما چرا نباید سعی کنیم برای ساختن جامعهای مبتنی بر انسانیست، آزادی و برابری، تلاش کنیم و امیدوار باقی بمانیم؟
کتاب جهانی برای ساختن