لینکلن شایر، 1910. استر اورات که توسط خانوادهاش طرد شده، ناامید برای یافتن کار و جایی برای ماندن است، در طول شب به مزرعه سام برامبی میرود و به دنبال فرصتی برای به دست آوردن موقعیت شغلی است. پیرمرد با اکراه او را می گیرد.
استر که می تواند در کنار هر مردی کار کند، به زودی احترام و محبت شدید سام را به خود جلب می کند و در نهایت احساس می کند خانه ای پیدا کرده است که می تواند آن را خانه خود بنامد. اما آرامش و امنیت او با مرگ سام پیر بیرحمانه از بین میرود: به عنوان یک زن، او حق ندارد اجارهنامه را در مزرعه به ارث ببرد.
استر با این باور که اشتیاق او فقط به زمین و مکانی مربوط به خودش است، آماده می شود تا همه چیز را به خطر بیندازد تا آینده خود را تضمین کند - به دنبال ازدواج با یک کشاورز محلی. اما وقتی جنگ فرا می رسد تا امیدهای یک نسل را از بین ببرد، استر شروع به کشف این می کند که این فقط واقعی ترین عشق است که می تواند در گذر فصول زنده بماند. . .
کتاب بوی پاییز