کتاب «بابا باید غذا بخورد» اثر ماری اندیای، نمایشنامهای فرانسوی است که با زبانی ساده اما چندلایه، روابط خانوادگی، رنجهای پنهان، و تنشهای اجتماعی را به تصویر میکشد. این اثر در سال 2003 روی صحنه رفت و نقطه عطفی در کارنامهی نویسنده شد، چرا که اندیای نخستین زن سیاهپوستی بود که نمایشنامهاش در این نهاد مهم فرهنگی اجرا میشد. داستان در بستری خانوادگی روایت میشود، اما آنچه در ظاهر یک درام ساده خانوادگی بهنظر میرسد، در واقع لایههای پیچیدهای از انکار، خاطرات سرکوبشده، فقدان، و هویت را آشکار میکند. پدر خانواده، که سالها پیش آنها را ترک کرده، ناگهان بازمیگردد. او زمانی پدر و همسر این خانواده بوده اما غیبت طولانی و بیمسئولیتی مزمنش زخمهایی عمیق بر روح اعضای خانواده گذاشته است. حالا بازگشته، درحالیکه بیپول و آواره است، و تنها یک خواسته دارد: او باید چیزی بخورد. اما در واقع «غذا» در این روایت فقط یک نیاز فیزیکی نیست. این خواسته استعارهای است از میل به دیده شدن، به رسمیت شناخته شدن، و شاید حتی بخشیده شدن. اعضای خانواده که هر کدام به شکلی با غیاب پدر کنار آمدهاند یا آن را انکار کردهاند، حالا باید با حضور دوبارهی او روبهرو شوند. اندیای در این اثر بهخوبی نشان میدهد که چگونه سکوتهای طولانی، انکار گذشته، و ناتوانی در گفتوگو میتواند اعضای یک خانواده را از هم بیگانه کند. فضای نمایشنامه سرد، گاه خندهدار، اما در پس خندهها تلخ و تکاندهنده است. نویسنده با جملههایی گاه بریدهبریده، گاه پر از تکرار، فضایی خلق میکند که مرز بین واقعیت و خیال، گذشته و حال، گفتوگو و سکوت در آن محو میشود. همچنین، اگرچه داستان شخصی و خانوادگی است، اما در بستر آن، به مسائل مهمی مانند مهاجرت، ریشههای فرهنگی، و تنشهای اجتماعی نیز اشاره میشود. این نمایشنامه در عین سادگی، تجربهای عمیق و انسانی از فقدان، سکوت، و رویارویی با گذشته است، تجربهای که برای هر مخاطبی، فارغ از زبان و ملیت، آشنا و قابل لمس است.
درباره ماری اندیای
ماری اندیای، زاده ی 4 ژوئن 1967، رمان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی است. اندیای، نویسندگی را در دوازده سالگی آغاز کرد و اولین رمان خود را در هفده سالگی به انتشار رساند. او در سال 2009، جایزه ی ادبی گنکور را از آن خود کرد.