کتاب هیلدا

Hilda
کد کتاب : 123227
مترجم : فاطمه سادات مدرسی
شابک : ‫‭978-6223080791
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 84
سال انتشار شمسی : 1402
سال انتشار میلادی : 1999
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب هیلدا اثر ماری اندیای

نمایشنامه‌ی «هیلدا» اثر ماری اندیای، نویسنده‌ی فرانسوی است که به موضوع اخلاق سرمایه‌داری و نظام بی‌عدالتی به عنوان نوعی از سبک زندگی و تاثیر آن بر افراد می پردازد؛ افرادی که در ظاهر دم از برابری و عدالت می‌زنند.
«هیلدا»، اولین نمایشنامه‌ای است که توسط یک رمان‌نویس فرانسوی-سنگالی به‌نام ماری اندیای نوشته شده‌است و درباره برده‌داری مدرن است که در آن یک زن ثروتمند شیفته خدمتکار جدید خود که تازه استخدام کرده، می‌شود. «هیلدا» نشان‌دهنده تضاد رفتاری و گفتاری این قشر از افراد است و البته نویسنده از اینکه هم‌زمان پیکان انتقاد را در برخی موارد به‌سمت قشر ضعیف نشانه بگیرد، هراسی ندارد و تلویحا می‌کوشد تا این پیام را به مخاطب القا کند که تنها راه پایان‌دادن به این وضعیت اسفناک، داشتن شجاعت، عزت‌نفس و تسلیم‌ناپذیری در برابر ظلم است.
بخش‌های فراوانی از نمایشنامه‌ی «هیلدا» به تک‌گویی‌های خانم لومرشان اختصاص دارد؛ شخصیتی که برای فرار از ملالت روزمرگی‌هایش به‌دنبال خدمتکار است. او که زنی چپ‌گرا است و می‌کوشد خود را دلسوز و مدافع حقوق طبقه مستمند نشان دهد اما در پنهان‌کردن هیولای درونش ناموفق است.
این نمایشنامه تصویری روانشناختی از یک زن تنهای طبقه‌ی بالای جامعه است که وسواس عجیبی نسبت به خدمتکار جدیدش، هیلدا دارد. نکته عجیب‌تر این است که وسواس خانم لومرشان حتی پیش از اینکه با هیلدا ملاقات کند شروع می شود. گویی که او قبلا تصمیم گرفته که وسواس جدید خود را انتخاب کند وسواس تازه‌ی او هیلدا است. هیلدا به شخصیت جدید خانم لومرشان تبدیل خواهد شد؛ کسی که می‌تواند در خیال خود به او شکل دهد. این نمایشنامه درباره آسیب‌پذیری‌های شخصی افراد است و مضامینی همچون «آیا از شخصیت خود راضی هستید؟» را بررسی می‌کند.
نکته‌ی اثر اندیای این است که خدمتکار جدید جایی در نمایشنامه ندارد و خانم لومرشان با شوهر هیلدا رابطه برقرار می‌کند تا در ابتدا اطلاعات بیشتری در مورد کارمند جدیدش به دست آورد، سپس قدرت غیرمنطقی فزاینده‌ی خود را بر هیلدا و او اعمال کند.

کتاب هیلدا

ماری اندیای
ماری اندیای، زاده ی 4 ژوئن 1967، رمان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی است. اندیای، نویسندگی را در دوازده سالگی آغاز کرد و اولین رمان خود را در هفده سالگی به انتشار رساند. او در سال 2009، جایزه ی ادبی گنکور را از آن خود کرد.
قسمت هایی از کتاب هیلدا (لذت متن)
خانم لومرشان : شما اینجا چه می خواهید؟ فرانک : من میر هستم. تعمیرات و خرده کاری انجام می دهم . به من گفته اند امروز اینجا بیایم. خانم لومرشان : بله. بله. اما... در واقع، آقای میر، تعمیرات مهم نیست. شنیده ام شما همسری دارید که خیلی به کار من می آید. امیدوارم همسرتان وقت آزاد داشته باشد. در کار بااراده و جدی باشد و تمیز، به خصوص تمیز. من اصلا تحمل ندارم آدم های اطرافم بویی از اهمال کاری برده باشند. اما به من گفته اند همسر شما تمیز و زبردست است و اسمش هیلداست؟ درست شنیده ام اسمش هیلداست؟ چطور ممکن است؟ هیلدا. فرانک : بله، اسم کوچک همسرم همین است. خانم لومرشان : کسی که تا حالا پیش ما خدمت می کرد، نامش مونیک بود. قبل از او فرانسواز، بریژیت، کنسوئلو، بریژیت، ایوت، فرانسواز و بریژیت هم داشتیم. هیچ کدام از زنان خدمتکار ما اسم کوچکشان هیلدا نبوده؛ هیچ وقت. هیلدا. برای همین من قبل از هرکسی با شما تماس گرفتم. چون می دانید که من لیستی بلندبالا دارم، همین جا در شهر کوچک خودمان، از تمام خانواده هایی که می توانم این فرصت شغلی را در اختیار آن ها قرار دهم. هیچ زنی تابه حال پیشنهاد کار برای ما را رد نکرده. چنین اتفاقی هرگز نخواهد افتاد. ما آدم های بافرهنگی هستیم آقای میر، و نسبت به درماندگی مردم خیلی حساسیم. برای همین من هیلدا را می خواهم. فرانک : اما ما درمانده نیستیم.