• تاریخ نوشته شده تاکنون عمدتا تاریخ دولت هاست و نه تاریخ جامعه ها، تاریخ اشراف است و نه مردم
• چارچوب نظری این کتاب ، مردمشناسی جامعه شناسی رادیکال است که بر عناصری از دیدگاه های تاریخی ، ساختاری ، انتقادی ، و رادیکال استوار است. ص 27
• طبقات زحمتکش و طبقات بهره کش ، منافع همسان ندارند ، پس نمی توانند نظریه همسان داشته باشند.
• سه نوع ناسیونالیسم وجود دارد: ناسیونالیسم اشرافی ، ناسیونالیسم بورژوائی ، ناسیونالیسم رادیکال (مردمی)
• تاریخ دولتهای فلات ایران، به شکلی تاریخ اشرافیتهای ایلهای ساکن فلات ایران است. ص 103
• اتحادیه سیاسی خمسه توسط دولت قاجاریه متولد شد و با سقوط این دولت این اتحادیه نیز وفات یافت. اما ایلهای پنج گانه : عرب ، باصری، بهارلو ، نفر، و اینالو همچنان هستند . ص 116
• ساختار جامعه ایلی و ساختار اشرافیت ایلی ، دو پدیده متمایز از هم و در مقابل هم اند، و تغییر یا فروپاشی ساختار اشرافیت ایلی به معنای تغییر یا فروپاشی جامعه ایلی نیست . ص 171
• ایلهای کوچرو جنوب فلات ایران و از جمله ایل باصری، حتی تا همین پنجاه سال پیش، یکی از بهترین منابع مطالعات مردمشناسی بود در تحقیق جامعه های کوچرو عصر دامداری - بوستانکاری ما قبل از شش هزار سال پیش فلات ایران و آسیای غربی . اما فریدریک بارث نه برای چنین موضوعی به ایل باصری آمده بود و نه اصلا در باغ چنین موضوعی بود .