«موسیقی استخوان» کتابی نوشتهی دیوید آلموند، نویسندهی معروف کتابهای کودکان و نوجوانان است. این کتاب که در دستهی ادبیات نوجوانان تقسیمبندی میشود، به ارتباط میان انسان و طبیعت میپردازد. داستان «موسیقی استخوان» در کشور انگلیس رخ می دهد و دربارهی دختری به نام سیلویا است که در نقل مکانی فراموشنشدنی به بازیابی معنای تاریخ بشر و زندگی دست پیدا میکند. قصهی کتاب «موسیقی استخوان» در مورد دختری به نام سیلویا است که با مادرش به شهری سرشار از طبیعت نقل مکان می کند. پدر او عکاس جنگ است و مدتی از آنها دور شده و به سوریه رفته است. سیلویا در این روزها حال خودش را با موسیقی طبیعت، موزون میکند.
اما داستان از جایی آغاز میشود که سیلویا، شجاع و سرکش، به همراه مادرش از شهر نیوکاسل به نورثامبرلند سفر میکند و برای ادامهی زندگی در آن جا ماندگار میشود. سیلویا در خانهی کودکی مادرش در خارج از شهر نورثامبرلند ساکن شده و با آنکه با میل و رضایت قلبی خود به آن جا رفته اما در شهر تازه احساس بیگانگی میکند. تا اینکه بعد از مدتی با گابریل، پسری عجیب و غریب آشنا میشود. گابریل او را با طبیعت و نیروی بیپایان آن آشنا میکند. آنها در جنگلهای اطراف شهر پرسه میزنند و همین باعث میشود تا سیلویا طبیعت را با نگاه تازهای ببیند. او متوجه رازهای عجیبی میشود که تا پیش از آشنایی با گابریل از وجود آنها بیخبر بوده است. سیلویا گذشتهی باستانی بشر را در اطراف خود، در جنگل و در اعماق وجود خودش پیدا میکند. در ادامهی کشف و شهود گابریل و سیلویا دربارهی طبیعت آنها از استخوان گاومیشی مرده نوعی فلوت که در گذشتههای دور ساخته و در آیینها استقاده میشده درست میکنند.
«موسیقی استخوان» کتابی است که انسانیت را تجلیل میکند و پیوندهای عمیق بین انسان و طبیعت را بررسی میکند.
کتاب موسیقی استخوان