گفتهاند فلسفهی هایدگر آنجایی آغاز میشود که فلسفهی نیچه تمام شد. درگیر شدن مارتین هایدگر با فلسفهی فردریش نیچه نشاندهندۀ نقطهی حساسی در زندگی فلسفی هایدگر است، کاوشی عمیق در متافیزیک مدرن از دریچهی یکی از تأثیرگذارترین چهرههای آن، یعنی نیچه. هایدگر در سخنرانیها و نوشتههای خود، به طور متعددی، دربارهی نیچه، اعلامیهی وی در مورد «مرگ خدا» و نظریهی بازگشت جاودان او به عنوان دقایقی محوری در اندیشهی غربی، سخن گفته است و شورمندانه بیان داشته که نیچه، نقطهی اوج متافیزیک غرب و در عینحال پایان آن است.
هایدگر در کتاب «متافیزیک نیچه» برخوردی با نیچه دارد که مسیر فلسفی خود هایدگر را آشکار میکند. او در نیچه آخرین متافیزیکدان بزرگ غرب را میبیند که با تبدیل متافیزیک به مسئلهی «ارزشها»، پرسش اساسی متافیزیکی، پرسش وجود را، کامل میکند. از نظر هایدگر، اندیشهی نیچه نشاندهندهی اوج و در عین حال پایان متافیزیک غربی است، متافیزیکی که خود هایدگر در پی فراتر رفتن از آن بود. هایدگر در تحلیل خود در این کتاب به مفاهیم انتقادی نیچه مانند اراده به قدرت، ابر انسان، و ارزیابی مجدد همهی ارزشها، میپردازد. او اراده به قدرت نیچه را اصل غایی واقعیت تفسیر میکند، نیرویی که همه چیز را شکل بخشیده و تعیین میکند. بنابراین، ابر انسان شخصیتی است که این اراده را تشخیص داده و مجسم میکند و از محدودیتهای اخلاق و متافیزیک مرسوم فراتر میرود. همچنین «متافیزیک نیچه» هایدگر فقط تفسیری بر نیچه نیست، بلکه بخشی انتقادی از پروژهی فلسفی خود هایدگر نیز محسوب میشود. او از نیچه برای نقد کل مسیر فلسفه غرب، از افلاطون تا امروز، استفاده میکند و مفاهیم بنیادی آن را به چالش میکشد تا در نهایت درک جدیدی از هستی را ارائه دهد. درگیری هایدگر با نیچه همچون گفتوگویی است که میخواهد محدودیتهای تفکر متافیزیکی را آشکار کند و راه را برای عصر جدیدی از اندیشه و تفکر فلسفی، یعنی اندیشهی خود هایدگر، هموار گرداند.
همچنین باید خاطر نشان کرد که تفسیر هایدگر از نیچه بحث برانگیز بوده و هست و مناقشات زیادی را در میان محققان برانگیخته است. برخی از هایدگر انتقاد میکنند که ایدههای خود را، به زور، در زبان نیچه گذاشته است، در حالی که برخی دیگر او را به خاطر گشودن راههای جدیدی برای درک اندیشهی پیچیده و ظاهرا متناقض نیچه تحسین میکنند. صرف نظر از مناقشات، کار هایدگر در مورد نیچه کمک قابل توجهی به مطالعهی نیچه و در کل به حوزهی متافیزیک نموده است. به عبارت دیگر، این کتاب در عین کوتاهی، عمیق و چالش برانگیز میباشد که مراحل پایانی تفکر متافیزیکی غرب را به تصویر میکشد و متنی ضروری برای درک فلسفهی نیچه و مهمتر از آن فلسفهی خود هایدگر است.
کتاب متافیزیک نیچه