احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامهنویس و نقّاش ایرانی است.
آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایهای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پیریزی کند. از بیست سالگی بهطور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.خرمن، خرمن گل نه اما یاد دارم شاخه های گل نرگس خریدیم لباس های نو خریدیم کفش ها سیاه بود و نو بود آینه بر سفره بود و شمع های افروخته - خیره به ساعت دیواری در آن غروب سال تحویل شد. اما ما در بیمارستان بودیم مادرم از خانه از همه ی سفره ی هفت سین گل های نرگس را به بیمارستان برد. راه بیمارستان تا خانه بسیار دور بود مادرم در جهان ما نبود ما بیدار مادرم خواب خواب و چهره از روز و شب رها بود و رسته بود در روزهای دیگر که چشم گشود گفته بود: پس سفری دراز بود. اما ما می دانستیم مادرم فقط چند ساعت در اغما بود. در آن بهار از پنجره ی اتاق مادرم کودکان را در خیابان دیدم که با کفش های نو به دنبال ماه فروردین با سبد می دوند. پنجره را بستم. مادرم من را صدا کرده بود.