احمدرضا احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ در کرمان) شاعر و نمایشنامهنویس و نقّاش ایرانی است.
آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایهای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پیریزی کند. از بیست سالگی بهطور جدی به سرودن شعر پرداخت. وی نخستین مجموعه شعرش را با عنوان طرح در سال ۱۳۴۰ منتشر کرد که توجه بسیاری از شاعران و منتقدان دهه ۴۰ را جلب کرد. وی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد.هنوز زندگی بر چهره اش مسلط نشده بود. فیلم برداری را از کمد لباسش شروع کردیم. در کمد پیراهن های مردانه سیاه مندرس بود. صدای دریا می آمد که صدای دریا را ضبط کردیم. گفت: «دلم همیشه می خواست در این اطراف کوه آتش فشان بود. ذوب کوه را خیلی دوست داشتم فقط در فیلم های سینمایی دیده بودم.» روی ملافه های سفید و پاکیزه اش بچه گربه ها می دویدند. گاهی آن ها را بغل می کرد و نوازش می کرد. گفت: «شما را حتما پیرمرد صاحب کافه فرستاده است و شما حتما مشتاق بودید صاحب خط را ملاقات کنید. من سال ها است کسی را ندیده ام و کسی به ملاقات من نیامده است، حس می کنم هنوز خاکستری گرم هستم که از مردگان فاصله گرفته ام. در این منطقه بر همه دیوارهای خانه های مخروبه، تصویر زنی نقاشی شده است در زیر هر عکس شعری نوشته شده است. هر روز می روم به تصویر زن نگاه می کنم که محو نشود. به این تصویر خو گرفته ام و برای همین تصویر زن در این روستای دور افتاده مانده ام. همه شعرهای زیر تصویر زن با ضمیر تو آغاز می شود و با ضمیر تو به پایان می رسد.
کتاب فوق العاده دیگری از جناب احمدی که واقعا ارزش وقت گذاشتن داره 👌🌿