سکانس شب داخلی بنیاد شهید چمران در تمام فضای سالن، عکس ها و نقاشی های شهید چمران به دیوار نصب شده و در اتاق های مختلف، فایل ها، کتاب ها، نوارها و آثار چمران به طور منظم و نامنظم، چیده و ریخته شده. نویسنده از عکس ها و آثار مختلف بازدید می کند و مهندس ادیب در حین حرکت برایش توضیح می دهد. مهندس ادیب: این بخش کوچیکیه از آنچه مورد نیاز شماست. نمی خوام بگم که برای جمع آوری آثار مربوط به دکتر تلاش کافی نشده یا سهل انگاری شده؛ می خوام بگم که در عین حال، شخصیت دکتر به گونه ای ست که امکان جمع آوری همه اطلاعات رو دشوار می کنه. نویسنده: (با تعجب) یعنی چی؟ مهندس ادیب: توضیحش دشواره؛ فقط وقتی که خودتون درگیر مقوله بشین، منظور منو می فهمین. نویسنده: خب بالاخره باید از یه جایی شروع کنم. (فکر می کند) مثلا... از حرف های دکتر. مهندس ادیب: هست. حرف ها و نوشته ها و سخنرانی های دکتر هست؛ ولی دکتر بیش از حرف، عمل از خودش باقی گذاشته. نویسنده: عمل یعنی کارهاش، رفتارش. اینها رو می شه از زبان کسانی که باهاش بودن استخراج و جمع آوری کرد. غیر از اینه؟ مهندس ادیب: تقریبا.
روایتی زیبا و بسیار خوشخوان از مقطعی از زندگی شهید چمران که پتانسیل بسیار بالایی برای ساخت مینی سریال ازش هست. موقع خوندنش حسرت خوردم که چرا هیچ کجا حرف از به تصویر درامدن این فیلمنامه نیست
راستش نوشتن از "مرد رویاها" آسون نیست. خیلیها چمران رو جمع اضداد دونسته ان، چیزهایی که به نظر به سختی بشه توی یه نفر جمع کرد. ولی یه جایی از کتاب امام موسی صدر در توصیفشون میگن: این مسئله جمع اضداد برای بقیه عجیبه چون الگو و محبوب اونو رو نمیشناسید و اون محبوب کسی جز حضرت علی (ع) نیست، وقتی الگوت خورشید باشه توام حتما ستاره میشی.
در کدام کتاب امام موسی صدر همچین جمله ای رو میفرمایند؟