کتابی فوق العاده خنده دار و کاملا فراموش نشدنی.
نشاط بخش. عمیقا تکان دهنده.
کتابی کمیک و تکان دهنده که از محدوده های مرسوم فراتر می رود.
من بخش تاریک شب را دوست دارم، بعد از نیمه شب و قبل از ساعت چهار و نیم، وقتی همه چیز توخالی است، وقتی سقف ها سخت تر و دورتر هستند. آن موقع می توانم نفس بکشم، و فکر کنم، در حالی که بقیه خوابیده اند.
احساس می کنیم با آشکار کردن چیزهای خجالت آور یا شخصی، چیزی ویژه را به کسی داده ایم؛ مثل انسانی بدوی که می ترسد یک عکس ممکن است روحش را بدزدد، ما نیز رازهایمان، گذشته و نقاط تاریک آن را با هویت خودمان یکی در نظر می گیریم.
اصلا نمی دانم آدم ها چطور بدون آشوب درونی تقریبا بی وقفه، به کارهایشان می رسند. من آنگونه عقلم را از دست خواهم داد.