بحران معرفتشناختی چیست؟ ابتدا وضعیت افراد عادی را در نظر بگیرید که در چنین بحرانهایی در غلتیدهاند. مثلا کسی را در نظر بگیرید که باور داشته که نزد کارفرمایان و همکارانش از اعتبار بالایی برخوردار است و ناگهان از کار اخراج میشود یا کسی که برای عضویت در باشگاهی که فکر میکرده همهی اعضای آن دوستانش هستند اقدام کرده و از ورود به آن محروم میشود، یا کسی که عاشق میشود و نیاز دارد بفهمد معشوق او واقعا چه احساسی نسبت به او دارد، یا کسی که عشق خود را به دیگری از دست داده و میخواهد بداند چگونه میتوانسته در اینباره ، چنین به اشتباه افتاده باشد. در مورد همهی این گونه افراد ، چگونه گی رابطهی «آنچه به نظر میرسد وجود دارد » با «آنچه واقعا وجود دارد »، اهمیت مییابد...
زندگینامهی فکری مکاینتایر ، خود نشانگر بحرانهای معرفتشناختی مهمی است که از سر گذرانده است. او که در زمان دانشجویی و سالهایی پس از آن به مارکسیسم گرایش داشت، در دههی پنجم زندگی به مذهب کاتولیک روی آورد و از آن پس ، اندیشهورزیهایش از منظر نوارسطویی – اکویناسی شکل گرفت. مکاینتایر را باید برجستهترین اندیشمندان منتقد فلسفهی اخلاق متجدد و نهضت روشنگری دانست . با این همه ، برخلاف آنچه گاه گفته میشود، بازگشت او به سنت، همراه با تجدید نظرهای مهمی است که از تجربهی تجددخواهی غرب نشات گرفته است.
کتاب بحران های معرفت شناختی و روایت داستانی