جزئیات رنگارنگ، نثر به دور از بیهوده گویی و تحقیقات دقیق، این را به بازگویی ضروری مرگ یاماموتو تبدیل کرده است.
رضایت بخش. ... زنده و جذاب. ... دقیقا به جایی که باید اعتبار می دهد.
عبور از روی لاشه آرام گرفته ناو کوئینسی و وینسنس در شمال شرق جزیره ساوو. رکس را به یاد روزهای سخت و درگیری های خون باری می انداخت که در کمتر جنگی نظیرشان رخ داده بود. فداکاری تفنگداران دریایی در حفظ این منطقه از صحنه اقیانوس آرام گویا با لاشه این ناو گره خورده و تبدیل به نمادی شده بود برای او و سایر خلبانانی که هر روز از فایتر 2 یا هندرسون پرواز می کردند. نمادی که یادآوری می کرد خون این تفنگداران به هدر نرفته است. تسلط بر جزایر اقیانوس آرام به اندازه ای برای هریک از طرفین مهم بود که حتی کنترل صدها مایل از آسمان این قدر اهمیت نداشت. با همین مصداق فتح گوآدال کانال یک پیام روشن برای ژاپنی ها بود که تابو ابرقدرتی و شکست ناپذیری شان در چشم مردم ژاپن دیگر بی اثر شده بود و غرور بازیافته شده سامورایی ها، دوباره در حال پایمال شدن است. بطوریکه با فرارسیدن آوریل 1943 ارتش امپراتوری به خصوص نیروی دریایی خوب می دانست که ایالات متحده هم آن قدرها شکننده نیست. امروز یعنی 18 آوریل 1943 گوآدال کانال اهمیت فراتری به خود گرفته است. گوآدال کانال پایگاه تفنگدارانی شده که فکر کشتن سربازان ژاپنی و انتقام خون های آمریکایی پرل هاربر، دریال کورال، نبرد میدوی و ماتانیکائو، تنها انگیزه ی ایشان برای تحمل باران های سیل آسای آب و گلوله است. حال در این روز سرنوشت ساز اگر جان میل بتواند با p-38 خود در مکان و زمان مناسب موقعیت بگیرد و رکس باربر یا فرد دیگری بتواند یاماموتو را به قتل برساند، حداقل تقاص خون این همه آمریکایی گرفته خواهد شد. چهار صاعقه که جلوتر پرواز می کردند هم زمان با گردش به چپ، ارتفاع خود را کمی کاهش دادند بطوریکه از دید رکس، بوم های دوقلو هواپیماها با خط افق مماس شدند.