پیشینه ی روابط موثر ایران و ایالات متحد آمریکا آن قدرها هم طولانی نیست و به همین ۱۰۰ تا ۱۲۰ سال اخیر برمی گردد که به طرز کاملا معنادار و غیرتصادفی مقارن با خروج آمریکا از لاک انزوای قاره ای خود و ورود به عرصه ی جهانی از جنگ جهانی اول ۱۹۱۴-۱۹۱۸ میلادی است. باز هم به همین روال غیرتصادفی تمام این دوره کمابیش یک سده ای را می توان به دو دوران کاملا مجزا از هم تقسیم کرد: پیش و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. مانند رفتار بورژوازی نوپای اروپا در قرن های شانزدهم تا هجدهم میلادی که به سرف های در حال تبدیل شدن به کارگر در مبارزه با فئودالیسم سخت جان اروپا در این دوره یاری می کرد تا بعدا خود به بهره کشی انحصاری از آن ها در شهرها بپردازد، ایالات متحده نیز تا پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵ سیما و رفتار یک ابرقدرت آزادی خواه و ضد استعماری به ویژه در قبال قدرت های اروپایی از جمله بریتانیا و فرانسه را به نمایش می گذاشت. مطابق یا به مثابه ی واکنش به همین سیما و رفتار، تلقی ملی و دولتی از آمریکا در کشورهایی مانند ایران، که از دخالت ها و دسیسه های قدرت های اروپایی مانند روسیه و بریتانیا به جان آمده و در عین حال نوری هم از جبین نیروی سومی مانند فرانسه ساطع نمی دیدند، مثبت بود...
تاریخ روابط ایران آمریکا از سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) و حتی از سال ۱۳۳۲ (۱۹۵۳) آغاز نمی شود. این روابط زمانی آغاز شد که آمریکا خود مجموعه ای از مستعمرات بریتانیایی بود و ایران برای جهان خارج با نام امپراتوری پرشیا شناخته می شد. به علاوه این روابط با رویدادهایی به مراتب جذاب تر از دشمنی ها و اتهامات متقابلی همچون «گناه نخستین» شکل گرفت.
هرگاه نگاه بلند مدتی به تاریخ بیافکنیم موارد غافلگیرکننده ای کشف می شود. برای قرن های متمادی، پیش از آنکه دولت های دو کشور در سطوح عالیه روابطی با هم داشته باشند، مردمان دو کشور ایران و آمریکا به دیده تحسین، صمیمیت، مودت و شیفتگی به هم می نگریستند. سالهای دهه ۱۷۲۰ روزنامه های آمریکایی استعماری با شوقی وصف ناپذیر و به طور مفصل درباره مسائل سیاسی امپراتوری ایران می نوشتند.