تا به حال همه ی این پرزنت های یک دقیقه ای را با این عبارت شروع کردیم: «اگه می خوای فلان قدر درآمد جانبی داشته باشی…». چرا؟ چون این کلمات نشان می دهد که یک راست رفته ایم سر اصل مطلب. نمی خواهیم دلشوره ی مشتری احتمالی بیشتر و بیشتر شود. با این کلمات به سوال «چقدر می تونم دربیارم؟» پاسخ می دهیم. و اگر قبلا حین گفتگو مشخص کرده ایم که مشتری احتمالی چه مبلغی مورد نظرش است، این عبارت مقدار پولی را که درباره اش صحبت می کنیم به او یادآوری می کند. ثانیا، می گوییم «باید این سه تا کار رو انجام بدی.» خب بله، اگر به توضیح بهتر کارمان کمک می کند می توانیم بگوییم «چهار تا کار». وای! مشتری احتمالی دارد با خودش می گوید «عالیه! لبّ مطلب رو گفت. این جوری وقت آدم تلف نمی شه. خب، سه تا کار، درسته؟ حالا چه کارایی هس؟ لطفا همین الان بگو. این یه پرزنت بازاری طولانی و پر از اطلاعات بی فایده و حرفای بی ارزش نیس. داریم می ریم سر اصل مطلب.» و بعدش ما با گفتن “شماره ی یک” شروع می کنیم. مشتری احتمالی با خودش می گوید «مثل این که همه چیز واضح و ساده س. فقط یه لیست کوچولو از کارایی که باید انجام بشه بهم می دن، چه عالی. حتما می تونم زود تصمیم بگیرم.» آیا می توانیم کلمات موجود در این قالب ها را تغییر دهیم؟ البته که می توانیم. اما حداقل باید بدانیم چرا این کلمات در پرزنت ما جا داده شده. می خواهیم زود برویم سر اصل مطلب و کاری کنیم مشتری احتمالی احساس راحتی کند. دارد آسان تر می شود، نه؟ برای چند پرزنت دیگر آماده اید؟