آنچه در مطالعۀ استعاره درخور اهمیت است، توجه به مطالعات این حوزه در بستر تاریخ و بررسی دگرگونیهای آن در گذر زمان است. استعاراتی که در بلاغت ما به وجود آمدهاند، قطعا با استعاراتی که با زمینۀ فکری و فرهنگی دیگری پدیدار شدهاند، متفاوت اند. بهنظرمیرسد داشتن تصوری درست از استعاره در چنین سنت بلاغی، مستلزم آگاهی از روند تاریخی آن است. از این رو، درکتاب حاضر نخست به تطوّر استعاره در آثار بلاغی عربی و فارسی پرداخته ایم، آن گاه ارکان و انواع مختلف آن را تحلیل و نقد کرده ایم؛ تحلیل کارکرد استعاره در حوزه های دیگر ادبیات و توجه به برخی از انواع استعاره های جدید مانند استعارة مفهومی و استعارة دستوری، بخش های دیگر کتاب را تشکیل می دهند.