ارنواز: آنان که ساز مادرت را شکستند! آنان که خنیاگران را پست می شمارند! نمی دانم چرا حس غریبی به مادرت دارم! روزگاری ما هم جزء مردمان به حساب می آمدیم! روزگاری داشتیم! از وقتی که دلارام رفت روزگار خنیاگران نیز بر باد شد! می گویند خنیاگران دین مردمان را زایل می کنند! اگر چنین است چرا ابیات دینی را به تحریر می خوانند؟ مگر آن پیامبر سرزمین اورشلیم، زبور نمی نواخت؟ او که نامش داوود بود و صوتش آسمانی! اگر خنیاگران دین زایل می کنند در محفل شما چه می کنند؟نکند فقط شادی مردمان دین را زایل می کند؟ دین شما محکم است و خنیاگری روا!! اما دین مردمان سست است و خنیاگری نا روا؟!
متن پشت جلد رو اشتباه زدید. برای این نمایشنامه نیست.