1. خانه
  2. /
  3. کتاب مردی از آنادانا

کتاب مردی از آنادانا

نویسنده: فریبا کلهر
3.9 از 1 رأی

کتاب مردی از آنادانا

A man from Anadana
انتشارات: آموت
ناموجود
125000
معرفی کتاب مردی از آنادانا
یکی از شخصیت های اثرگذار این رمان زنی به اسم آناداناست که به او بانوی ترشی های همدانی می گویند. قصه گوست و در عالم ترشی ها سیر می کند. درنهایت خودش را توی کوزه ی سرکه می اندازد و ترشی می اندازد. ضرب المثل همدانی که می گوید: زن های همدانی گنجشک را توی هوا می گیرند و ترشی می اندازند. کنایه از اینکه از همه چیز ترشی می اندازند...» در قسمتی از داستان می خوانیم: «آنادانا توی آن یکی اتاق بود. لباس نخی گلداری تنش کرده بود که پیش سینه اش با تور نازک و ظریفی تزئین شده بود. کلاه بادمجان ها را می کند. هیچ در بند انگشت هایش نبود که حتی با کندن کلاهک بادمجان رنگی می شدند و از دید مادر و خواهر داماد که حتما سرتا پایش را می کاویدند تا کم وکاستی ای پیدا کنند پنهان نمی ماند.
درباره فریبا کلهر
درباره فریبا کلهر
فریبا کلهر فعالیت خود را از دهه شصت و با حضور در مجله‌های رشد، در حیطه ادبیات داستانی کودک و نوجوان آغاز کرده و تألیفات زیادی نیز در این حیطه از خود برجای گذاشته‌است. او حدود سیزده سال، از بدو تأسیس سروش کودکان تا حدود سال۱۳۸۳ سمت سردبیری ماهنامه سروش کودکان را برعهده داشت و با ویژه‌نامه کودکان روزنامه همشهری که آفتابگردان نامیده می‌شد به مدت شش ماه و به عنوان دبیر سرویس شهری همکاری می‌کرد. کتاب سوت فرمانروا اثر این نویسنده در سال ۱۳۶۹ یعنی زمانی که او فقط بیست و هشت سال داشت به عنوان کتاب سال جمهوری اسلامی برگزیده شد. از این جهت او تا امروز تنها کسی است که این جایزه را در این سن دریافت کرده‌است. فریبا کلهر تا کنون صدها قصه نوشته‌است و کارهای ارزشمندی در بازنویسی اسطوره‌ها انجام داده‌است. بازنویسی اسطورهٔ گیلگمش، اسطوره اینانا و اسطوره گرشاسب از این گونه است. وی از اواخر دهه ۸۰ به‌طور جدی داستان‌نویسی بزرگسالان را آغاز کرد.
نظر کاربران در مورد "کتاب مردی از آنادانا"
2 نظر تا این لحظه ثبت شده است

تفاوت نسبت به سیاست و عاشق عکاسی و دانشگاه(نماد افراد مدرنیسم)اشنا میشم با نگار یه ذره اشنا میشیم و در بخش دوم از سرنوشتش ناراحت و حتی اشک میریزیم. ولی ای کاش بخش دوم کتاب تا همون سرنوشت نگار تموم میشد و ادامه پیدا نمیکرد و اگه هم ادامه داشت اونجور مبهم تموم نمیشد. من این کتاب رو دوست داشتم چون من رو برد به حال و هوای شهر همدان و اطرافیانش،به محله گیشا تهران و بستنی فروشی اقای برادران

1399/04/16 | توسطاشکان سفالی
2
|

داستانی عاشقانه_سیاسی با یکم چاشنی رئالیسم جادویی،داستانی با توصیفات شاعرانه و زیبا،داستانی پازل گونه و پیچیده که دوست نداری زود تمومش کنی، داستانی که واسه من مبهم شروع و مبهم به پایان رسید،داستانی درمورد جست و جوی گمشده ها،فرقی نمیکنه اون گم شده میخواد ذبیح،نگار و یا اون موجودی که ملیح نامیده میشه باشه. داستانی که در بخش اولش میریم به همدان دهه بیست و وارد زندگی خانواده عزیز آقای صداقت میشیم،با جهانگیر خان که فردی مذهبی-سنتی،عاشق مصدق و مخالف رژیم هستش(نماد افراد سنتی) و پسرش زعیم که فردی به

1399/04/16 | توسطاشکان سفالی
0
|