تفاوت نسبت به سیاست و عاشق عکاسی و دانشگاه(نماد افراد مدرنیسم)اشنا میشم با نگار یه ذره اشنا میشیم و در بخش دوم از سرنوشتش ناراحت و حتی اشک میریزیم. ولی ای کاش بخش دوم کتاب تا همون سرنوشت نگار تموم میشد و ادامه پیدا نمیکرد و اگه هم ادامه داشت اونجور مبهم تموم نمیشد. من این کتاب رو دوست داشتم چون من رو برد به حال و هوای شهر همدان و اطرافیانش،به محله گیشا تهران و بستنی فروشی اقای برادران
داستانی عاشقانه_سیاسی با یکم چاشنی رئالیسم جادویی،داستانی با توصیفات شاعرانه و زیبا،داستانی پازل گونه و پیچیده که دوست نداری زود تمومش کنی، داستانی که واسه من مبهم شروع و مبهم به پایان رسید،داستانی درمورد جست و جوی گمشده ها،فرقی نمیکنه اون گم شده میخواد ذبیح،نگار و یا اون موجودی که ملیح نامیده میشه باشه. داستانی که در بخش اولش میریم به همدان دهه بیست و وارد زندگی خانواده عزیز آقای صداقت میشیم،با جهانگیر خان که فردی مذهبی-سنتی،عاشق مصدق و مخالف رژیم هستش(نماد افراد سنتی) و پسرش زعیم که فردی به