هیچ گاه تصور نمی کردم پیدا کردن یک عکس در یک روز پاییزی سال1358، آن هم در مترو تهران، این گونه مسیر زندگی و شیوه ی نگرشم را تغییر دهد. عکسی که زیر پای مسافران افتاده بود و بی اختیار به سمتش رفتم و آن را برداشتم. زیر عکس نوشته شده بود:
" شهید علیرضا ماهینی، فرمانده جنگ های نامنظم".
نمی دانم چرا آن روز آن عکس را به خانه بردم و چرا هرچه می گذشت، ارتباطم با آن بیشتر و بیشتر می شد. گویی ندایی مرا به سوی شناخت بیشترش می کشاند. این ماجرا بهانه ای شد برای آغاز سفر ...
کتاب دلداده