کتاب داستان لوسی گولت

The Story of Lucy Gault
کد کتاب : 79502
مترجم :
شابک : 978-6227554960
قطع : پالتویی
تعداد صفحه : 421
سال انتشار شمسی : 1401
سال انتشار میلادی : 2002
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : ---

نامزد جایزه بوکر سال 2002

نامزد جایزه یادبود جیمز تایت بلک سال 2002

برنده جایزه داستان ایرلندی گروه کری سال 2003

نامزد جایزه وایتبرد سال 2002

معرفی کتاب داستان لوسی گولت اثر ویلیام ترور

این داستان نیز، مثل خیلی از آثار ترور، حکایت گذشته است و حافظه، و اینکه زمان با آدم‌ها چه می‌کند

کتاب داستان لوسی گولت

ویلیام ترور
ویلیام ترور، ۲۴ مه ۱۹۲۸ - ۲۱ نوامبر ۲۰۱۶، رمان نویس، نمایش نامه نویس، و نویسنده ایرلندی بود که از او به عنوان یکی از قله های داستان کوتاه انگلیسی معاصر یاد می شود. وی سه بار برنده ی جایزه ی ادبی کاستا بوک شد و پنج نوبت به عنوان نامزد جایزه ی ادبی من بوکر معرفی شد. نام ترور به عنوان یکی از بخت های جایزه ی نوبل ادبیات نیز مطرح بود، اگر چه هیچ گاه برنده ی این جایزه نشد.وی پس از اتمام تحصیل در کالج های سنت کلمبا و ترینیتی به مشاغلی چون مجسمه سازی و معلمی روی آورد. در سال ۱۹۵۲ با جین ریان ازدواج ک...
قسمت هایی از کتاب داستان لوسی گولت (لذت متن)
هر بار می خواهم اعدادوارقام را جمع بزنم حواسم پرت می شود. از پنجرۀ دفترم به جنب و جوش پرهیاهوی آن پایین نگاه می کنم و از پس اندوهم پوچی آن را احساس می کنم. چه فرقی می کند که دستگاه ها به تلق و تلوقشان ادامه بدهند یا از کار بیفتند؟ چه اهمیتی دارد که چوب نارون فقط به درد درست کردن تابوت می خورد و بلوط موقع خشک شدن تاب برداشته؟ تسمه ها دور چرخ هایشان محکم شده اند و چرخ دنده ها درهم جا افتاده اند. تنۀ درختی را تماشا می کنم که حملش می کنند و سرجایش قرار می دهند، و الوارها بعد از اره شدن جابه جا می شوند. نور خورشید به گردوغبار معلق در هوا می تابد، صدای مردان در گرومپ گرومپ موتورها گم می شود. تو با پیراهنی سفید در چارچوب عریض در ایستاده ای. دست تکان می دهی و من هم برایت دست تکان می دهم. اما مگر چقدر می توان به اشباحی که در خیال می آیند دل خوش کرد؟