کتاب حاضر، یک داستان بلند عاشقانه است. داستان این کتاب درباره مردی است که عاشق همسرش است، او را از دست میدهد، اما نمیتواند این فقدان را بپذیرد. به دنبالش میرود. اول، با دستگاهی که نامش را «زنده خاطرات» گذاشته سارا را بارها به این جهان احضار میکند و بعد که سارا نمیآید، خودش سراغ او را میگیرد. داود نمیداند عازم کدام جهان است، اما میداند بدون سارا زندگی تحملناپذیر خواهد بود.
کتاب روزهای آبی شب مکافات