1. خانه
  2. /
  3. کتاب دوستی مار و مارمولک

کتاب دوستی مار و مارمولک

نویسنده: جوی کاولی
1 از 1 رأی

کتاب دوستی مار و مارمولک

Friends: Snake and Lizard
مترجم:
انتشارات: آفرینگان
ناموجود
95000
درباره جوی کاولی
درباره جوی کاولی
کاسیا جوی کاولی، نویسنده داستانهایی برای کودکان و بزرگسالان، در لوین به دنیا آمد و در کالج داروسازی پالمرستون نورث تحصیل کرد.
قسمت هایی از کتاب دوستی مار و مارمولک

مار و مارمولک در یک لانه زندگی مسالمت آمیزی با یکدیگر دارند اما اختلاف سلیقه این دو درباره یک میهمان ناخوانده-یعنی عنکبوت -منجر به بحث و گفتگوی جالبی میان این دو می شود. حقیقت این است که وقتی همسایه ها دوست های صمیمی می شوند، دیوار بین خانه ها فرو می ریزد. خانه برای مار و مارمولک سوراخی در دل زمین بود. وقتی دیوارهایش فرو ریخت، آن دو همسایه با هم دوست شدند. لانه مشترک آن ها دو تا در ورودی داشت. مار که طبیعتی محتاط و محافظه کار داشت با خودش فکر کرد دوتا در بهتر از یکی است. اگر حیوان وحشی و درنده ای از یک ورودی وارد می شد، می توانست با مارمولک از ورودی دیگر فرار کند. اما یک روز مار متوجه شد تار چسبناک و ضخیمی ورودی دوم را مسدود کرده است. عنکبوتی با پاهای پشمالو وبدنی به بزرگی تخم جغد آن جا نشته بود. مار با سرعت تمام به پایین ورودی لیتر خورد و به لانه برگشت. هیجان زده مارمولک را صدا زده مارمولک را صدا زد: «تو تو ورودی لونه مون یه عنکبوت سمیه.» مارمولک به آرامی گفت: «کاملا بی خطره.»زبان مار تکان تکان خورد: «تو می دونستی این جاست؟» بدون شک مارمولک می دانست که عنکبوت آن جابوده، آن تار عنکبوت برای او یک انبار مواد غذایی بود. چندین بار بیدها یا مگس های عنکبوت را کش رفته بود. منفعت طلبانه به مار گفت: «خب، عنکبوت باید خونه ش رو یه جایی می ساخت دیگه. مار عزیزم، ما باید کاری کنیم که اون احساس کنه توی خونه خودشه. به هر حال ما مددکارهای حرفه ای هستیم دیگه. مگه نه؟» مار لرزید: «آخه چطور میتونی این حرف ها رو بزنی؟ با یه گازش دخلمون اومده.» مارمولک با اصرار گفت: «بهت گفتم که زهر نداره، اوه، راه بیفت مار. یه کم سازش و نرمش خوبه.»

اولین نفری باشید که نظر خود را درباره "کتاب دوستی مار و مارمولک" ثبت می‌کند