کتاب پند و پیوند

Pand Va Peivand
گزارش زیباشناختی و باورشناختی بیست غزل (حافظ)
کد کتاب : 81171
شابک : 978-6226528399
قطع : رقعی
تعداد صفحه : 268
سال انتشار شمسی : 1398
سال انتشار میلادی : 2019
نوع جلد : شومیز
سری چاپ : 1
زودترین زمان ارسال : 11 آذر

معرفی کتاب پند و پیوند اثر میر جلال الدین کزازی

غزل‌های حافظ به عنوان یکی از نمونه‌های برجسته شعر فارسی، غنی از زیبایی‌شناسی و باورشناسی هستند. حافظ به تأمل در زیبایی‌های طبیعت و عشق به عنوان دو مولفه مهم در اشعار خود می‌پردازد. وی از زبان گل و می، باد و مهربانی‌های عشق برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.

به عنوان مثال، حافظ زیبایی گل و سبزی‌های بهار را به عنوان نمایانگر عشق و شادی استفاده می‌کند. او طبیعت را به عنوان آینه‌ای برای روح و احساسات انسانی توصیف می‌کند. در اشعارش، زیبایی‌های طبیعت به عنوان نمادهایی از خداوند و عشق الهی ظاهر می‌شوند.

باورشناسی حافظ نیز به شدت متأثر از تصوف اسلامی است. وی به عنوان یکی از مشهورترین شاعران تصوفی فارسی شناخته می‌شود. اشعار حافظ به عنوان متونی با معانی ژرف و باورهای دینی و روحانی توصیف می‌شوند. او به ارتباط بین انسان و خدا، عشق الهی و معرفت با خدا پرداخته و باورهای دینی و تصوفی خود را در شعرهای خود بیان کرده است.

از زاویه زیبایی‌شناسی و باورشناسی، اشعار حافظ نمونه‌هایی بی‌نظیر از هماهنگی بین زیبایی‌های طبیعت و باورهای دینی و روحانی را ارائه می‌دهند. او با استفاده از شکل و مفهوم، زیبایی و باورها را با هم ترکیب می‌کند و از این ترکیب نتایجی شاعرانه و جذاب به نمایش می‌گذارد.

کتاب پند و پیوند

میر جلال الدین کزازی
میرجلال الدین کزّازی(زادهٔ ۲۸ دی ۱۳۲۷ در کرمانشاه) استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامه پژوه و پژوهشگر برجستهٔ ایرانی در زبان و ادب فارسی است. او از چهره های ماندگار فرهنگ و ادب ایران در پنجمین همایش چهره های ماندگار به سال ۱۳۸۴ است. وی نام بردار به بهره گیری از واژه های پارسی سره در نوشته ها و گفتار خود است. کزّازی، عضو هیئت امنای بنیاد فردوسی است.میرجلال الدین کزّازی در خانواده ای اهل روستای کزاز در استان مرکزی به دنیا آمد که برای ساخت حوزه علمیه به کرمانشاه مهاجرت کرده بودند. جلال الدین ...
قسمت هایی از کتاب پند و پیوند (لذت متن)
ای پادشاه حسن! خدا را! بسوختیم / آخر، سوال کن که: گدا را چه حاجت است؟ / ای آنکه خسرو خوبانی و بر سرزمین زیبایی فرمانروا! تو را به خدا سوگند می دهم که دل بر ما که در آتش شیفتگی می گدازیم، فروسوزی؛ هان! باری بپرس که نیاز ما، گدایان در تو، چیست. زیباشناسی پادشاه با گدا ناسازی دارد. سوال در معنی پرسش به کار رفته است؛ در معنی دریوزه، با گدا و حاجت ایهام تناسب می سازد. پادشاه حسن استعاره ای است آشکار از یار؛ در این آمیغ، استعاره ای کنایی نیز نهفته می تواند بود: زیبایی قلمرویی پنداشته آمده است که پادشاه آن یار حافظ است. سوختن استعاره ای است از گونه پیر و از رنج و آزار بسیار. پرسیدن نیاز را می توانیم مجازی از گونه سبب و مسبب از برآوردن آن بشماریم: نیاز کسی را می پرسند، تا آن را برآورند.