سرشار از شوخ طبعی و توصیفات خیال انگیز.
یک تریلر ترسناک دلنشین برای تمام علاقه مندان به پیچ و خم های تاریک، و مجموعه داستان های «ماجراهای ناگوار».
قصه ای کوتاه که به شکل شگفت انگیزی عجیب است.
«بئاتریس» که گویی داشت از روی چیزی می خواند، گفت: «پیغامم اینه: تنهامون بذار. دیگه نباید آزارمون بدی. دیگه نباید مجبورمون کنی تابلوهای خجالت آور دستمون بگیریم و توی مدرسه راه بریم که همه به مون بخندن.
دیگه هرگز نباید ما رو به فرستادن به اتاق شیون تهدید کنی. راستش، بهتره که از الان به بعد زنگ های تفریح بری سراغ کارهای خودت و بی خیال نمره تشویقی بشی. «ربکا باسچرد»، تو آدم مزخرفی هستی و هر کسی هم که از تو خوشش میاد، فقط داره تظاهر می کنه. گم شو و دیگه هیچ وقت اذیت مون نکن.
صدای پا برای مدتی که به نظر بی انتها آمد، ادامه یافت تا این که بالاخره دم در متوقف شد. «ادلید» نفس کشیدن را از یاد برد، دستگیره در لت و پار شده، غژغژی کرد و تعدادی از پیچ هایش با صدای دینگ ظریفی کف زمین افتاد. «ادلید» چشمانش را محکم بست و خودش را برای بدترین اتفاقات آماده کرد. اگر خانم «مری ودر» می فهمید که عمدا از دستورش سرپیچی کرده اند، چه می شد!
با عرض سلام . اشتباه چاپیه یا واقعا اسمش طرسناکه بجای ترسناک!
اشتباه چاپی نیست. نویسنده از عمد اسم کتاب رو با غلط انتخاب کرده و در طول داستان علتش مشخص میشه.
شاید قدیما املاک ضعیف بوده 😂😂😂