کتاب «دخترک غمگینی که از دریا انتقام میگیرد» نوشته دوآن لیکسین، یکی از افسانههای کهن و تأثیرگذار چین است که داستانی عمیق از اراده، پایداری و مبارزه با سرنوشت را روایت میکند. این افسانه درباره دختری به نام نیووا است، کوچکترین دختر امپراتور یان، که پیش از پادشاهی، کشاورزی به نام شننونگ بود. نیووا دختری باهوش، کنجکاو و مهربان بود که مردم او را بسیار دوست داشتند. او عاشق طبیعت، بهویژه خورشید و بیابان بود و آرزو داشت روزی طلوع خورشید را از فراز دریای شرقی تماشا کند. روزی نیووا با اشتیاق از پدرش میخواهد که او را به دریای شرقی ببرد. امپراتور که غرق در مشغلههای حکومتی است، وعده میدهد که این کار را انجام خواهد داد، اما با گذر زمان، این وعده فراموش میشود. نیووا که از بیتوجهی پدرش ناراحت شده، تصمیم میگیرد به تنهایی این آرزو را محقق کند. او قایق کوچکی را آماده میکند و دل به دریا میزند، اما در میانه راه، گرفتار طوفانی سهمگین میشود. امواج خروشان، قایقش را در هم میشکنند و نیووا در دل دریا فرو میرود. پس از مرگ، روح نیووا به شکل پرندهای کوچک و مصمم به نام جینگوی بازمیگردد. اما این پرنده نهتنها از سرنوشت خود شکایت نمیکند، بلکه با ارادهای آهنین، تصمیم میگیرد از دریا انتقام بگیرد. جینگوی هر روز سنگها، شاخهها و برگهای کوچک را از کوهها و جنگلها جمع میکند و به دریا میاندازد، با این امید که روزی آن را پر کند تا دیگر کسی در آن غرق نشود. این افسانه قرنها در فرهنگ چین زنده مانده است و نمادی از پشتکار، عزم راسخ و مبارزه با ناملایمات به شمار میرود. جینگوی میداند که پر کردن دریا غیرممکن به نظر میرسد، اما هرگز از تلاش دست نمیکشد. او نمایانگر روحی است که در برابر شکست تسلیم نمیشود، حتی اگر تمام دنیا به او بگویند که مأموریتش بیفایده است. داستان نیووا و جینگوی تنها یک افسانه نیست، بلکه پیامی عمیق درباره اراده، ایمان و مقاومت در برابر مشکلات را منتقل میکند. این روایت، به کودکان و بزرگسالان میآموزد که حتی در برابر چالشهای غیرممکن، امید و تلاش میتوانند معنایی نو ببخشند. جینگوی، اگرچه کوچک و شکننده به نظر میرسد، اما روحی بزرگ دارد و نشان میدهد که حتی ضعیفترین موجودات، با پشتکار و عزم راسخ میتوانند اثری جاودانه بر دنیا بگذارند.
درباره دوآن لیکسین
دوآن ليكسين (Duan Lixin) نویسنده چینی می باشد.
دسته بندی های کتاب دخترک غمگینی که از دریا انتقام می گیرد