نیلز پسری حدودا ۱۴ ساله و روستایی از خانواده ای کشاورز است. او دربرابر هم نوعان خود تنبل و بی اعتنا بود. در اوقات فراغتش از اذیت کردن حیوانات مزرعه شان لذت می برد. یک روز وقتی که خانواده اش به کلیسا رفته بودند و او را در خانه تنها گذاشته بودند تا قسمت هایی از انجیل را حفظ کند به وسیله تور یک تومته (موجودی اسطوره ای اغلب شبیه به کوتوله ها) را گرفت. تومته به نیلز پیشنهاد داد تا در قبال آزادی اش یک سکه بزرگ طلا به او بدهد ولی نیلز این پیشنهاد را قبول نکرد و تومته او را تبدیل به یک تومته کرد که باعث شد نیلز کوچک شود و بتواند با حیوانات صحبت کند. حیواناتی که از دست نیلز عصبانی بودند و از اینکه او به اندازه آن ها شده است خوشحال بودند و آماده انتقام گرفتن از او بودند. غازهای وحشی که از ملحق شدن یک پسر و یک غاز اهلی به خودشان خوشحال نبودند سرانجام آن ها را قبول کردند. نیلز در این سفر با ماجراهای زیادی و شخصیت های مختلفی روبه رو شد و یاد گرفت که به دیگران کمک کند و خودخواه نباشد. او در طول سفرش فهمید که اگر ثابت کند که بهتر شده است ممکن است تومته او را به اندازه و حالت واقعی اش برگرداند و...