به نظر میرسد داستان شیائو و پدرش کجا رفتند؟ لایههای زیادی برای کندوکاو دارد. هر بار که بخوانی کشف جدیدی میکنی. شاید یکی از این لایهها مفهومی گم شده برای نسل های جدید باشد: تابآوری.
چائو ون شوان نویسندهی سرشناس چینی که برندهی جوایز معتبر بینالمللی است، در داستان چند معنا و چند لایهی “شیائو و پدرش کجا رفتند؟” با لطافت تمام به این مفهوم سخت و پیچیدهی پرداخته است. با او در انتهای همین متن بیشتر آشنا میشویم.
از لایهی ظاهری داستان شیائو و پدرش کجا رفتند این طوری میفهمیم که آن ها فقیرترین خانوادهی روستایشان بودند. آن قدر برای سیرکردن شکمشان از دیگران قرض کردند و نتوانستند آن را پس بدهند که دیگر کسی به آن ها کمک نمیکرد.حتی مادرشان برای به دست آوردن خوراکی از روستا خارج شد و دیگر برنگشت.
حالا شیائو و پدرش باید چه کنند؟
شیائو و پدرش با الاغ کوچولویشان برای حل این مشکل پا به سفری طولانی میگذارند. قاعدتا سفر با یک الاغ کوچک، در روزگاران دور، یک سفر راحت نیست. آنها در این سفر با خطرات زیادی مواجه میشوند.
با افراد زیادی آشنا میشوند. گرفتار باد و باران و طوفان میشوند و خلاصه اینکه برای هر مشکلی راه حلی پیدا میکنند و چالشها را به فرصت بدل میکنند.
در نزدیکیهای پایان این داستان چالشبرانگیز متوجه میشویم که گاهی نتیجهی تابآوری همراه با مهارت حل مسئله و چالش، میتواند آن قدر شیرین باشد که حتی دیگران هم از دستاوردهای آن استفاده کنند.
از سوی دیگر، قدرت تابآوری شیائو و پدرش در سفر نه تنها یک قدرت بدنی است، بلکه فراتر از آن قدرتی ذهنی است که در سفری پرماجرا و خطرناک، به آنها امید حل مسئله میدهد.
اما تصویرگری داستان شیائو و پدرش کجا رفتند؟ نیز بسیار زیبا و با تکنیک مدادرنگی، به درک لایههای زیاد آن کمک میکند.
کتاب شیائو و پدرش کجا رفتند؟