قرار عاشقانه ساعت پنج
سر وصال کنار پارک لاله
مثل همیشه راس ساعت اونجام
بمیرمم دیر نمیام محاله
یادم میاد قرار اول ما
شنبه ی آبان هزار و بارون
دوست دارم هاتو هنوز یادمه
تو شیب تند کوچه های شمرون
منو ببخش اگه برات نموندم
شاید که خاصیت عشق همینه
عشق مث خنجره، پس همیشه
بخوای نخوای تو سینه مون می شینه
تو راه کافه های دنج و خالی
قدم زدن تو کوچه های غمگین
گریه ی بعد فیلمای رمانتیک
رو پله های سینما فلسطین
جنوب شهرو تا شمال تهرون
دنبال آرزوهامون دویدیم
چی شد مث خیابونای دربند
یهو بریدم و به ته رسیدیم
منو ببخش اگه برات نموندم
شاید که خاصیت عشق همینه
عشق مث خنجره، پس همیشه
بخوای نخوای تو سینه مون می شینه